بک لینک -

سايت پیش بینی
وان ایکس بت
سایت شرط بندی انفجار
سایت شرط بندی
سایت بازی انفجار
سایت شرط بندی فوتبال
سایت enfejar
بت فوروارد
جت بت
سایت پیش بینی فوتبال
ثبت نام بازی انفجار
sibbet90
سایت سیب بت
ورود به سایت بازی انفجار
وان ایکس بت
سایت بازی انفجار
پوکر آنلاین
بت بال 90
انفجار آنلاین
جت بت
بازی انفجار
سایت بازی انفجار

 خریدار روغن سوخته و خرید روغن سوخته بصورت لیتری و بشکه ای خریدار روغن سوخته و خرید روغن سوخته بصورت لیتری و بشکه ای .

خریدار روغن سوخته و خرید روغن سوخته بصورت لیتری و بشکه ای

سروتونین؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سروتونین، یک انتقال دهنده عصبی می باشد. به طور کلی، سروتونین یک ماده شیمیایی است که کمک می کند پیام های عصبی از یک منطقه مغز به منطقه دیگر بروند.

حدود 90 درصد ذخیره سروتونین در دستگاه گوارش و پلاکت های خونی است.

اسیدآمینه تریپتوفان در ساخت سروتونین نقش اساسی دارد.


نقش سروتونین در سلامت بدن

سروتونین یک انتقال دهنده عصبی است، بنابراین کمک به فرستادن پیام از یک ناحیه مغز به ناحیه دیگر می کند.

حدود 40 میلیون از سلول های مغز، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر سروتونین می باشند. این سلول ها با خلق و خو، میل جنسی، اشتها، خواب، حافظه و یادگیری، تنظیم دمای بدن و برخی رفتارهای اجتماعی ارتباط دارند.

سروتونین دارای اثراتی بر عملکرد سیستم قلبی عروقی، عضلات و سیستم غدد درون ریز می باشد.

سروتونین همچنین در تنظیم تولید شیر در پستان نقش دارد.

نقص سروتونین باعث سندرم مرگ ناگهانی نوزاد خواهد شد.



ارتباط بین سروتونین و افسردگی چیست؟

بسیاری از تحقیقات نشان داده که کمبود سروتونین ممکن است بر خلق و خو تاثیر داشته و منجر به بروز افسردگی، وسواس، اضطراب، هراس و خشم بیش از حد می گردد.

آیا رژیم غذایی بر سروتونین اثر دارد؟

بله. موادغذایی وجود دارند که می تواند سطح تریپتوفان را افزایش دهند. تریپتوفان، اسید آمینه ای است که در ساخت سروتونین نقش دارد.

غذاهای غنی از پروتئین مانند: گوشت قرمز، مرغ و ماکیان، لبنیات و آجیل دارای مقدار زیادی تریپتوفان می باشند.

مصرف زیاد غذاهای پروتئینی، سروتونین را افزایش نمی دهند. هنگامیکه غذای با پروتئین بالا مصرف می کنید، هم تریپتوفان و هم اسید آمینه های زیادی را وارد خون می کنید. همه این اسیدهای آمینه برای ورودشان به مغز با هم می جنگند. در آخر مقدار کمی تریپتوفان وارد مغز می شود و میزان سروتونین را افزایش نمی دهد.

اما مصرف مواد غذایی غنی از کربوهیدرات، باعث آزادسازی انسولین می شود و تمام اسیدهای آمینه موجود در خون به جز تریپتوفان، جذب بدن می شوند. در نتیجه مقدار زیاد تریپتوفان در جریان خون باقی می ماند و به مغز وارد می شود و مقدار سروتونین را افزایش می دهد.

مصرف مقدار کافی ویتامین B6 می تواند سرعت تبدیل تریپتوفان به سروتونین را افزایش دهد.


آیا ورزش بر میزان سروتونین اثر دارد؟

ورزش موجب بهبودی خلق و خو می شود و افسردگی را درمان می کند.

در گذشته پزشکان می گفتند که چند بار ورزش کردن در هفته، موجب کاهش اثرات افسردگی می شود.

اما امروزه آنان بر این باورند که 40 دقیقه ورزش کردن باعث تاثیرات خوبی بر خلق و خو می شود.

برخی بر این باورند که ورزش کردن موجب افزایش مقدار سروتونین می شود، اما هنوز به اثبات نرسیده است.


مردان و زنان به مقدار مساوی سروتونین دارند؟

مردان سروتونین بیشتری از زنان دارند، اما این اختلاف ناچیز است. به همین دلیل زنان بیشتر دچار افسردگی می شوند.

زنان دارای کمبود سروتونین دچار اضطراب و اختلالات خلقی می شوند.

مردان دارای کمبود سروتونین دچار اعتیاد به الکل، اختلال بیش‌فعالی و اختلال کنترل انگیزه می شوند.

هورمون های زنانه نیز بر مقدار سروتونین موثرند و ممکن است برخی عوارض را آشکار و یا بدتر کند. زمانی که هورمون های جنسی دائما در حال تغییر هستند، این عوارض آشکار می شوند. این زمان ها عبارتند از: دوران پیش از قاعدگی و یا بعد از زایمان و یا دوران یائسگی.

هورمون جنسی مردان تا میانسالگی ثابت است و بعد به تدریج کاهش می یابد.

آیا زوال عقل و آلزایمر بستگی به میزان سروتونین دارد؟

برخی تحقیقات نشان داده که با افزایش سن، فعالیت انتقال دهنده های عصبی کم می شود.

در سال 2006 پزشکان دریافتند که مقدار سروتونین در مغز بیماران دچار آلزایمر کم می باشد. این کاهش مقدار سروتونین به علت کاهش گیرنده های سروتونین می باشد و باعث کمبود حافظه در این بیماران می گردد.

هنوز هیچ شاهدی مبنی بر افزایش مقدار سروتونین و جلوگیری و یا تاخیر بیماری آلزایمر یافت نشده است.

سندرم سروتونین چیست؟

عموما داروهای ضدافسردگی بی خطر می باشند. ولی برخی از عوارض این داروها به نام سندرم سروتونین خوانده می شود.

هنگامیکه میزان سروتونین در مغز بسیار زیاد باشد، سندرم سروتونین رخ می دهد.

اغلب هنگامی که دو یا چند دارو که بر میزان سروتونین اثر می گذارند، با هم و در یک زمان مصرف شوند، این سندرم اتفاق می افتد. برای مثال اگر داروی میگرن به نام Triptans را همراه با داروی ضدافسردگی مصرف کنید، مقدار سروتونین افزایش می یابد.

علائم می تواند طی دقیقه و یا چند ساعت شروع شود و شامل: بیقراری، هذیان، تند شدن ضربان قلب، افزایش درجه حرارت بدن، عرق کردن، از دست دادن هماهنگی بدن، گرفتگی عضلات، تهوع، استفراغ، اسهال و تغییرات سریع فشار خون باشد.

این سندرم می تواند خطرناک باشد و باید سریعا به پزشک مراجعه کرد.

درمان شامل: خارج کردن دارو از بدن، تزریق مایعات در رگ، شل کننده عضلانی و دارو برای جلوگیری از تولید سروتونین است



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۱۶ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

فواید درمان افسردگی


1- خواب بهتر

افسردگی باعث می شود که از خواب خوب محروم شوید، سخت به خواب بروید و یا خیلی زود از خواب بیدار شوید. علاوه بر این، کمبود خواب می تواند افسردگی را بدتر کند.

درمان افسردگی می تواند خواب شما را بهتر کند.

2- زندگی بهتر

برخی از داروهای ضدافسردگی ممکن است میل جنسی را کاهش دهند. البته همیشه اینطور نیست.

یک مطالعه ای نشان داد که 70 درصد افراد افسرده ای که دارو مصرف نمی کردند، دچار کاهش میل جنسی شدند.

درمان افسردگی ممکن است موجب بازگرداندن اعتماد به نفس و تقویت ارتباطات عاطفی فرد شود.

3- کاهش درد

درمان افسردگی می تواند احساسات شما را بهتر کند و درد را کاهش دهد.

افسردگی می تواند درد غیرقابل تحمل را موجب گردد. تحقیقات نشان داده که بیماران دچار آرتریت و میگرن اگر افسردگی داشته باشند، احساس درد زیادی می کنند.


4- بهبود سلامتی

درمان افسردگی می تواند از بسیاری از بیماری های جدی و مزمن جلوگیری کند.

افسردگی می تواند عوارضی را در بدن داشته باشد.

یک تحقیق نشان داد که زنانی که افسرده هستند، دو برابر در معرض خطر مرگ ناگهانی ناشی از حمله قلبی نسبت به زنانی که افسرده نیستند، می باشند.

پس، درمان افسردگی می تواند خطرات سلامتی را کاهش دهد.


5- بهتر کار کردن

افسردگی باعث می شود که به سختی شغل خود را نگه دارید و در آن شغل بمانید.

اگر شما افسرده هستید، ممکن است تمرکز کمتری بر کارهایتان داشته باشید و باعث مشکلات زیادی در کارتان شود.


6- بهبود حافظه و تفکر

آیا احساس فراموشی دارید؟ آیا نمی توانید به خوبی فکر کنید؟

درمان افسردگی می تواند از این تغییرات جلوگیری کند و حافظه را تقویت نماید.


7- زندگی شادتر

ناراحت و عصبانی هستید؟

درمان افسردگی می تواند به تقویت روحیه شما کمک کند، تنش را کاهش دهد و روابط خانوادگی را بهبود دهد.


8- روش زندگی سالم تر

چرا افسردگی باعث افزایش وزن برخی افراد می شود؟

این به خاطر رفتار است، کمتر فعالیت می کنید و برای راحتی خود، غذا بیشتر مصرف می کنید.

همچنین به علت فیزیولوژیکی نیز می باشد، مقدار کم مواد شیمیایی خاص مغز می تواند ولع خوردن شیرینی ها را زیاد کند.

درمان افسردگی می تواند انرژی بیشتری را به شما بدهد و باعث شود که تحرک کنید و شیوه غذاخوردن خود را تغییر دهید.


9- هرج و مرج کمتر و کنترل بیشتر

هنگامی که افسردگی باعث از دست دادن انرژی می شود، می تواند خیلی سخت به نظر آید.

هنگامیکه هرج و مرج بیشتر شود، توانایی شما کمتر می گردد.

درمان افسردگی می تواند انرژی را در مواقعی که نیاز دارید، ذخیره کند و به این وسیله شما زندگی خود را تحت کنترل درمی آورید و سازمان دهی می کنید.


10- روابط قوی تر با دوستان و خانواده

درمان افسردگی می تواند روابط اجتماعی را بهبود بخشد.

افسردگی باعث منزوی شدن فرد می شود، اعتماد به نفس را کم می کند و احساس دوست داشتن را کاهش می دهد.

درمان و داروها می تواند کمک به بازگرداندن اعتماد به نفس کند.

هنگامی که افسرده هستید، تماس مجدد با دوستان قدیمی بسیار سخت است. اما این بخش مهمی از بهتر شدن افسردگی می باشد.


11- کمک گرفتن

برخی از افراد مبتلا به افسردگی سعی می کنند که صبر کنند و بدون درمان بهبود یابند.

این یک اشتباه است.

مطالعات نشان داده که بدون درمان، افسردگی طولانی می شود و علائم آن بدتر می شود.

هر چه زودتر به یک پزشک مراجعه کنید و شانس خود را برای آینده ای سالم رقم بزنید.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۱۶ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

چرا افسردگی در بین افراد متفاوت است؟؟

رویارویی با تجربه‌های ناگوار زندگی مانند طلاق، بیکاری، سوگواری و یا هر نوع شکست دیگر باعث افسردگی در بسیاری از افراد می شود. پس چرا بسیاری دیگر در اثر این اتفاقات افسرده نمی‌شوند؟

فردی که در اثر این تجربه‌ها افسرده نمی‌شود دارای خصوصیتی است که در اصطلاح روانپزشکی از آن به عنوان "حالت ایستادگی یا مقاومت" یاد می‌کنند.

آنطور که دکتر ربکا الیوت، روانشناش از دانشگاه منچستر می‌گوید همه ما در جایی از خط درجه بندی شده سلامت روانی قرار داریم.

او در این مورد توضیح می‌دهد: "در یک سوی (این خط) کسانی هستند که بسیار آسیب پذیرند و هنگام رویارویی با میزان فشار عصبی کم یا حتی هیچگونه فشاری دچار اختلالات روحی می‌شوند. در سوی دیگر (این خط) کسانی وجود دارند که زندگی بسیار بد و مملو از تجربه های تلخ داشته اند اما همچنان مثبت و خوشبین باقی مانده‌اند."

به نظر او بیشتر ما جایی در وسط قرار داریم.

اما این مقاومت و ایستادگی چیست؟ آیا چیزی است که ما آن را به ارث می‌بریم، و یا چیزی اکتسابی است؟ آیا می توان ردپای شیمیایی آن را در مغز یافت؟ یا به نحوه پیوند اعصاب و یا فعالیت الکتریکی اعصاب مربوط می‌شود؟ اگر دارای این خصوصیت نیستیم می توانیم آن را به دست بیاوریم؟

متاسفانه جواب همه این سوال‌ها مشابه است. ما حقیقتا نمی‌دانیم. اما دوست داریم و نیاز داریم که بدانیم، زیرا طبق آمار سازمان بهداشت جهانی، افسردگی بیش از ۱۲۰ میلیون نفر در سراسر جهان را تحت تاثیر قرار می دهد.

بیل دیکین، پروفسور روانپزشک در دانشگاه منچستر می‌گوید: "به نظر ما یک پنجم جمعیت بریتانیا در مقطعی از زندگی‌شان دچار افسردگی می شوند."

چیزی که باعث نگرانی می شود این است که به نظر او در حال حاضر تعداد بیشتری از افراد نسبت به گذشته دچار افسردگی می‌شوند و علاوه بر آن تاثیر افسردگی بر روی جوانان نیزاین روزها بیشتر شده است.

بیل دیکین، ربکا الیوت و دیگر همکارانشان تحت حمایت شورای پژوهش پزشکی، با بررسی دقیق مغز انسان، تلاش می کنند تا منشا و ماهیت این خاصیت مقاومت را درک کنند.

آنها معتقدند درک بهتر این مسئله ممکن است به نفع کسانی تمام شود که دارای این خاصیت نیستند.

کسانی که مورد تحقیق قرار گرفته اند عمدا از سطوح مختلف انتخاب شده اند. بعضی ها گاه به گاه دچار افسردگی شده اند، بعضی ها بیش از حد معمول با فراز و نشیب های زندگی دست و پنجه نرم کرده اند و بعضی از آنها زندگی نسبتا بهتری داشته اند.

دکتر بیل دیکین می‌گوید این تحقیقات آنها را متوجه عملکرد مغز در این خصوص کرده است. وی از جمله به " درک انعطاف پذیر" - قابلیت انسان در تطبیق با شرایط مختلف زندگی - و همینطور میزان توانایی مغز برای پردازش و به یاد آوردن خاطرات و موضوعات شادی بخش اشاره کرد.

حافظه عاطفی

افرادی که در این تحقیقات شرکت کردند به چهار گروه مختلف تقسیم شدند. گروه ها عبارتند از افرادی با استرس زیاد، استرس کم، دارای افسردگی و بدون افسردگی.

نمونه ای از آب دهان همه آنها برای اندازه‌گیری میزان هورمون استرس، آزمایش شده است. فعالیت های مغزی بسیاری از آنها نیز اسکن می‌شود تا نشان دهد که هنگام فعالیت های گوناگون کدام بخش های مغز فعال می شوند.

ربکا الیوت می‌گوید: "در یکی از آزمایش ها به آنها تصاویری با بار احساسی نشان می‌دهیم. آنها باید این تصاویر را به خاطر بسپارند. مدت کمی بعد این تصاویرهمراه با تصاویر دیگر دوباره به آنها نشان داده می‌شود. آنها باید از میان همه، آن تصاویر را تشخیص دهند. از این طریق ما می توانیم قابلیت انسان ها در به یاد آوردن موضوعات عاطفی را اندازه گیری می کنیم."

خانم الیوت می گوید که تحقیقات هنوز کاملا نشده است و به عنوان مثال هنوز نمی‌توان گفت که تفاوت عملکرد مغز بین گروه های مختلف دقیقا چیست.

اما نشانه هایی که موجب دلگرمی است، وجود دارد. ارتباطی که بین میزان خاصیت ایستادگی مغز افراد با چگونگی عملکرد آنها در آزمون های مختلف وجود دارد، یکی از نشانه های دلگرمی است.

دکتر ربکا الیوت در این باره می گوید: "مثلا نتایج اولیه تحقیقات نشان داده است افرادی که خاصیت ایستادگی بیشتری دارند، احتمال آنکه تصاویری حاوی صورت‌های شاد به یادشان بماند بیشتر است تا تصاویری با صورت‌های غمگین."

هنوز مشخص نیست که چگونه پزشکان از تحقیقات اخیر در دانشگاه منچستر می توانند استفاده کنند. چیزی که از آن به عنوان خاصیت ایستادگی مغز یاد می شود، به مخلوطی از فعل و انفعالات بین ژن های انسان ، مواد شیمیایی بدن، شبکه اعصاب در مغز و تجربه های زندگی ما بستگی دارد.

اما به طور کلی پژوهشگران امیدوارند تا با درک فعالیت های مغزی که نشان دهنده خاصیت ایستادگی و مقاومت آن است، به درمان های تازه و یا شیوه های جدید درمان اختلالات عصبی دست یابند.

دارویی برای ایجاد خاصیت ایستادگی؟

بیل دیکین می‌گوید که با استفاده از اسکن های مغزی می‌توان "نمایه علمی‌عصبی" مشکلات یک شخص را ترسیم کرد. این اطلاعات می‌تواند به تصمیم‌گیری درخصوص بهترین روش معالجه، کمک کند.

ممکن است مریضی دارای قابلیت "درک انعطاف پذیر" باشد اما به یاد آوری افکار و خاطره های غمگین گرایش بیشتری داشته باشد.

بیل دیکین می‌گوید: "درک این مطلب به ما فرصت می دهد تا با ایجاد یک برنامه درمانی برای شخص مورد نظر مانع از افسردگی او در آینده شویم." به گفته او در مرحله اول، این درمان به احتمال زیاد نوعی گفتار درمانی خواهد بود.

اما ربکا الیوت در پاسخ به این سوال که آیا می شود دارویی ساخت که با استفاده روزانه از آن فعالیت مغز را تحت تاثیر قرار داد و خاصیت مقاومت آن را بیشتر کرد، می‌گوید: "به نظرم ساخت چنین دارویی از نظر تئوری امکان پذیر است اما مطمئن نیستم مردم تا چه حد تمایل به استفاده از آن را داشته باشند."

اما هرچه باشد پیدا کردن راهی برای تقویت خاصیت مقاومت مغز ارزش آن را دارد. فقط کافی است پای صحبت پولین، یکی از افرادی که در تحقیقات دانشگاه منچستر شرکت کرد بشینید.

پولین در دوره ای که بیکار بود و با مشکلات مالی درگیر بود، باید سه فرزندش را به تنهایی بزرگ می کرد، دچار افسردگی شدیدی شد و کاملا منزوی شده بود.

پولین می‌گوید: "احساس انزوا می کردم و دلم می خواست روی تختم بنشینم و گریه کنم. زمانی آنقدر حالم بد شده بود که دیگر نمی خواستم با بچه هایم باشم. آن زمانی بود که به دکتر مراجعه کردم."

هنوز دارویی برای ایجاد قابلیت مقاومت در وجود ندارد ولی شاید روزی پزشکان بتوانند برای پولین این دارو را تجویز کنند.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۱۵ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

احساس تنهایی ؟؟؟

برای ایجاد تغییر و تحول در خودتان باید همیشه سه اصل را رعایت کنید:
۱) با گروه‌های مختلف مردم راحت باشید
۲) ملاقات با دیگران را زیاد بر خودتان سخت نگیرید
۳) بدون نگرانی از اینکه چه باید بگویید باب گفتگو را باز کنید
.

● چگونه برونگرایی را در خود تقویت کنید
شما می‌توانید بدون اینکه دست به تغییر شخصیت خود بزنید، و فقط با برداشتن چند گام ساده مهارتهای برونگرایی را در درونتان ایجاد کرده و تقویت کنید.

برای شروع و در اولین گام باید سعی کنید بیشتر وقت خود را با دیگران بگذرانید. اگر احساس می‌کنید با قرار گرفتن در موقعیت‌هایی که به معاشرت با تعداد زیادی از افراد نیاز دارد، تحت فشار قرار می‌گیرید و معذب می‌شوید، مطمئن باشید که این موضوع زیاد ارتباطی به ساختار شخصیتی شما ندارد و تنها با این دلیل است که تجربه حضور در چنین موقعیت‌هایی را نداشته‌اید.

برای برداشتن گام اول ابتدا به یک پیش گام احتیاج دارید، به دلیل اینکه شما تا بحال فردی برونگرا نبودید برای ملاقات و معاشرت با دیگران انگیزه لازم را نداشتید، و تا زمانیکه این انگیزه در شما ایجاد نشود، نمی‌توانید برونگرا شوید.

اگر در چنین حلقه انزوا‌طلبانه‌ای گرفتار شوید، برای خلاص شدن و شکستن آن دو راه بیشتر ندارید.

۱) به دنبال فعالیت‌های گروهی مورد علاقه خود بگردید.
۲) پیله تنهایی که به دور خود تنیده‌اید را پاره کنید.

به دنبال فعالیت‌های گروهی مورد علاقه خود بگردید:
یکی از موانعی که راه اجتماعی شدن را بر بسیاری از افراد درونگرا سد می‌کند، این است که نمی‌توانند فعالیت‌های اجتماعی مورد علاقه خود را به درستی پیدا کنند.

شما می‌توانید افرادی را شناسایی کنید که از بودن در کنار آنها لذت می‌برید و در معیت آنها به انجام فعالیت‌های دسته‌جمعی بپردازید. قرار نیست که شما با هر تیپ آدمی در ارتباط باشید و معاشرت کنید، چرا که سنگ بزرگ علامت نزدن است، قدم به قدم و آهسته‌آهسته خود را با وضعیت جدید وفق دهید، این روش نقطه شروع مناسبی خواهد بود.

● پیله تنهایی خود را پاره کنید:
در درون تمام افراد درونگرا ترسی ناخودآگاه نسبت به قرار گرفتن در محیط‌های اجتماعی وجود دارد. راهکار دومی که به شما پیشنهاد می‌کنیم این است که این ترس‌ها را دور بریزید.

همه افراد برای خود یک حریم خصوصی دارند که در مورد افرادی که به شدت برونگرا هستند، این حریم محدود شده و زیاد به چشم نمی‌آید. اما افراد درونگرا برای خود حریم خصوصی گسترده‌تری قائل هستند.

پس در نتیجه برای اینکه فردی اجتماعی باشید باید این حریم خصوصی را محدود کنید و زیاد خود را در پیله تنهایی‌تان محصور ننمایید. اگر یک‌بار دست به این کار بزنید، تکرار آن برای‌تان راحت‌تر خواهد شد.

بطور مثال اگر تازه به یک ساختمان نقل مکان کرده‌اید و مواجه با همسایه‌های جدید چندان هم کار ساده‌ای به نظر نمی‌آید، برای غلبه بر این ترس می‌توانید هر روز صبح شما برای سلام کردن پیش قدم شوید.

البته لازم به ذکر است که لازم نیست از همان شروع کار گام‌های بیش از حد بلندی بردارید، همیشه مسیرهای جدید را با گام‌های کوتاه شروع کنید تا رفته‌رفته به شرایط جدید عادت کنید.

● هنر خوب صحبت کردن را یاد بگیرید
درست است که خوب گوش دادن مهارت بسیار مهمی است و شاید در بیشتر مواقع مهمتر از خوب صحبت کردن باشد، اما به‌هرحال خوب صحبت کردن خصیصه ایست که در بین تمام افراد درونگرا مشترک است.

پس شما هم اگر می‌خواهید خود را در این گروه جای دهید باید زره و کلاه خود به تن کرده و به جنگ سکوت بروید و بتوانید بی‌وقفه حرف بزنید. اما خوب می‌دانید که در عمل توانایی چنین کاری را ندارید.

مطمئناً شما و تمام درونگراها بر این عقیده‌اید که بهترین گفتگوها آنهایی هستند که به عنوان متکلم نقش کمی در آن داشته باشید، و به عنوان یک درونگرا خوب می‌دانید که از بودن در یک جمع دوستانه و تنها شنونده سخنان آنها بودن چه احساس خوبی در شما ایجاد می‌شود.

اما از همین امروز رویه خود را تغییر دهید. برای شروع تنها چند کلمه هم کفایت میکند. لازم نیست مثل یک برونگرای حرفه‌ای مسلسل وار حرف بزنید، همین که بتوانید در حد چند کلمه نظرات و احساسات خود را بیان کنید، اعتماد به نفس شما برای برخورد با موقعیت‌های اجتماعی افزایش می‌یابد.

در اینجا وقت آن شده که فوت کوزه گری افراد برونگرا را به شما یاد دهیم، این افراد بدون اینکه مطمئن باشند درباره چه موضوعی می‌خواهند صحبت کنند، باب گفتگو را باز کرده و همچنان به حرف زدن ادامه می‌دهند.

پس شما هم فقط حرف بزنید تا حرف زده باشید. شاید باز هم برای شما که به چنین روش‌های نه چندان دل چسبی عادت ندارید، انجام چنین اعمالی کمی سخت باشد اما به‌هرحال در همین حد که برای صحبت تلاش کنید پیشرفت خوبی محسوب می‌شود.

بالاخره روزی می‌رسد که شما هم مثل یک برونگرای واقعی بی‌وقفه حرف بزنید!

● لذت درونگرایی
در آخر اگر از حق نگذریم، در درونگرایی لذتی هست که در برونگرایی نیست. شما به عنوان یک فرد درونگرا می‌توانید از کارایی خود حداکثر استفاده را ببرید. همچنین خلوت تنهایی بهترین فضا برای تفکر و کارهای خلاقانه است.

پس این درونگرا بودن چندان هم بد نیست و باعث افزایش و ارتقای مهارت‌های دیگر شما می‌شود.
ایده‌آل‌ترین روش برای بکار بستن در زندگی تلفیقی از درونگرایی و برونگرایی است. می‌توانید به کمک مهارتهای اجتماعی افراد برونگرا و آرامش ذهن و نظم و ترتیب افراد درونگرا از زندگی خود لذت برده و حداکثر استفاده را از توانایی‌های خود ببرید.

اصلاً‌ مهم نیست تست‌های روانشناسی چگونه درباره شما قضاوت کنند.

● برونگرا‌ها و درونگراها
برونگرایی و درونگرایی اصطلاحاتی است که «ک.گ.یونگ» وضع کرده و حاکی از دو نوع شخصیت متناقض است. فعالیت کلی یا شوق و کشش در شخص برونگرا آفاقی (یعنی متوجه دنیای خارج) و در درونگرا انفسی (یعنی متوجه بدون شخص) است.

هر کس به این هر دو متمایل است، اما همواره بر اثر محیط و خصوصیات خلقی، یکی بر دیگری تفوق دارد و به‌نحو بارزی آشکار می‌شود. برونگرایی حاد فرار نامعقول و غیرمنطقی از نفس و نمایش دادن احساسات در جمع است (مانند هیستری و هیجان شدید) و درونگرایی حاد عبارت از عقب‌نشینی به دنیای درون است، و درین حال خیالبافی جانشین واقع بینی می‌شود. «یونگ» بیماری تقسیم خاطر را اختلال مشاعر شخص درونگرا می‌داند.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۱۳ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

رابطه نوشتن و کاهش ترس از امتحان

روانشناسان دانشگاه شیکاگو روش ساده‌ای را برای کاهش ترس از امتحان توصیه می‌کنند. آنها به این نتیجه رسیده‌‌اند که اگر پیش از امتحان ترس‌هایمان را بر روی کاغذ بیاوریم ترس‌کاهش پیدا می‌کند و نتیجه‌ی بهتری به دست می‌آوریم.

افزایش ضربان قلب، بی‌خوابی و مغزی که انگار دیگر کار نمی‌کند از علائمی است که بسیاری آنها را پیش از انجام یک آزمون تجربه کرده‌اند. ترس از امتحان باعث کاهش تمرکز می‌شود و مانند فیلتری در حافظه دست‌یابی مجدد به آنچه که فراگرفته شده را دشوار می‌سازد.

چگونه می‌توان آزمون‌ها را از احساسات منفی رها کرد؟ چگونه می‌توان با تمرکزی بیشتر، از نتیجه‌ی بهتری برخوردار شد؟

پاسخ این سئوال‌ها را سیان بایلوک و جراردو رامیرز، دو روانشناس دانشگاه شیکاگو، پس از انجام یک آزمایش تحقیقاتی ارائه کرده‌اند. به عقیده‌ی آنان برای رهایی از ترس امتحان باید اضطراب‌های خود را بر روی کاغذ بیاوریم.

این محققان گروهی از دانشجویان را برای انجام آزمایش‌های خود انتخاب کرده و از آنها خواستند، در دو امتحان تستی ریاضی پیاپی شرکت کنند.

در نخستین مرحله تنها از دانشجویان خواسته شد، نهایت تلاش خود را برای یافتن پاسخ‌های صحیح به کار ببرند. در دومین مرحله فشار بیشتری بر دانشجویان وارد آمد تا این مرحله حالت امتحانی جدی به خود بگیرد.

محققان به دانشجویان گفتند، در صورت برخورداری از نمره‌ی بالا می‌توانند، به عنوان پاداش پول دریافت کنند. همچنین این نمره با نمره‌ی دانشجویی دیگر جمع خواهد شد و بنابراین نمره‌‌ی جداگانه‌ی هر دانشجو بر روی میانگین نتیجه‌ی این امتحان تأثیر خواهد گذاشت. افزون بر این به دانشجویان گفته شد که از آنها به هنگام انجام این امتحان فیلم‌برداری می‌شود.

دانشجویان را به ۳ گروه تقسیم کردند. اولین گروه باید ۱۰ دقیقه منتظر دریافت برگه‌ی امتحان می‌ماند بی‌آنکه کاری کند.

دانشجویان دومین گروه باید در این ۱۰ دقیقه در باره هر چه که می‌خواستند مطلبی می‌نوشتند، غیر از این امتحان.

اما از سومین گروه خواسته شد که در این مدت راجع به احساساتشان در مورد این امتحان بنویسند.

نتایج این تحقیق

دانشجویان گروه اول که در ۱۰ دقیقه‌ی پیش از امتحان دست به هیچ کاری نزدند و همچنین دانشجویان گروه دوم که راجع به مسایل مختلف نوشتند در مرحله‌ی دوم نتیجه‌‌ای بدتر از مرحله‌ی اول به دست آوردند.

اما گروه سوم که ترس‌ها و احساسات مربوط به این امتحان را بر روی کاغذ آورد، به مراتب نمره‌ی بهتری نسبت به مرحله‌ی اول کسب کرد.

این تحقیق را محققان بر روی دانش‌آموزان یک دبیرستان نیز انجام داده‌اند. در این مورد نیز نتیجه‌ای مشابه به دست آمد. نتیجه‌این بود که نوشتن ترس‌های مربوط به امتحان نهایی باعث شد که این دانش‌آموزان هم نمره‌ی بالاتری به دست بیاورند.

محققان همچنین بر این نظرند که نوشتن ترس‌ها در هر مورد که باشد موجب می‌شود که ترس کاهش پیدا کند.

کسانی که عادت کرده‌اند، قسمت‌هایی از زندگی خود را در دفترچه‌ای به نام "خاطرات" بنویسند، آگاهانه یا ناآگاهانه از این مسئله بهره‌ خواهند برد، چرا که نوشتن احساسات ناخوشایند، شدت آنها را کاهش می‌دهد.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۱۳ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

ترس = انفعال

وقتی پای صحبت خیلی از هم سن و سال‌های خودمان می‌نشینیم، چنان از اوضاع روزگار گله می‌کنند که بعضی وقت‌ها فکر می‌کنیم هیچ نقطه روشنی در زندگی آن‌ها وجود ندارد. البته درست است که ما جوان‌ها در زمینه‌های مختلف با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کنیم، ولی این مسائل نباید موجب شود که به طور کامل از زندگی ناامید شویم و نگاهمان به همه مسائل تیره و تار و با بدبینی باشد.
اگر همین حالا به زندگی خودتان با دقت نگاه کنید متوجه می‌شوید که هر چقدر هم که اوضاع خراب باشد بازهم نکات مثبت کوچکی وجود دارند که می‌شود به آن‌ها دل خوش کرد. اشکال کار این جاست که ما جوان‌ها گاهی اوقات آن قدر به مشکلات و کمبودها فکر می‌کنیم و آن‌ها را برای خود بزرگ می‌کنیم که اصلا موارد مثبت و امیدوارکننده زندگی‌مان را کاملا فراموش می‌کنیم.


کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش به دنبال می‌آید.


اگر مرتبا به کمبودها و شکست‌ها و ناتوانی‌هایمان فکر کنیم، به غیر از این‌که اعصاب خود و اطرافیان‌مان را خرد کنیم هیچ نتیجه دیگری نخواهیم گرفت، زیرا این طرز فکر موجب می‌شود ما خود را افرادی ناتوان که مجبورند تسلیم شرایط شوند ببینیم. ولی ما جوانیم، توانایی‌ها و فرصت‌های زیادی داریم و می‌توانیم اوضاع را حتی اگر خیلی هم قمر در عقرب باشد به نفع خودمان تغییر دهیم.


اگر انرژی ذهنی خودمان را بر امکاناتی که داریم و موفقیت‌هایی که در گذشته کسب کرده‌ایم متمرکز کنیم، به جای آه و حسرت و افسوس سعی خواهیم کرد که مشکلاتمان را حل کنیم.


یکی از علت‌هایی که موجب می‌شود جوانان به جای امیدوارانه تلاش کردن گوشه‌ای بنشینند و فقط غُر بزنند، ترس است. ترس از شکست موجب می‌شود که کلا دست به هیچ کاری نزنیم. اجازه ندهید ترس شما را تبدیل به یک انسان منفعل کند. برای رسیدن به موفقیت باید از ترس بگذرید.


به آرزوها و هدف‌هایتان فکر کنید و برای رسیدن به آن‌ها برنامه‌ریزی داشته باشید. حتی اگر در این راه شکست بخورید، احساس خیلی بهتری خواهید داشت، نسبت به زمانی که اصلا تلاشی نکرده‌اید. یادتان باشد که اتفاقات خوب شانسی را به وجود نمی‌آورند، باید آن‌ها را به وجود بیاوریم!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۱۲ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

روانشناسی اجتماعی میتینگها و ستادهای انتخاباتی

شرکت در این جمعها علاوه بر پرکردن اوقات فراغت و اندکی دوری از تلویزیون که متاسفانه قدرت استدلال و حرف زندن را از ما گرفته ‘ فواید دیگری هم دارد که به نظر این حقیر می توان در ۵ مورد خلاصه کرد:


۱-  مردم سعی می کنند در بحثها شرکت کنند و نظرات خود را بدهند و نفس این عمل بسیار مفید است. برای اینکه این مباحثات یک کار گروهی است و کار گروهی همیشه سازنده و مفید بوده .

۲- شرکت کنندگان در این مباحث خود را سنجیده و به توانایی های فکری و قدرت استدلال خود پی می برند.

۳- شرکت کنندگان سعی می کنند در این جمع ها نظر دهند و این عمل ترس حرف زدن در بین جمع را کاهش می دهد و تمرینی است برای سخنرانی و اظهار نظر در بین جمع.

۴- این مباحثات دامنه وسیعی داشته و  کلیه زمینه های اجتماعی -سیاسی را شامل می شود که این تبادل اطلاعات در بالارفتن میزان اطلاعات عمومی شرکت کنندگان مفید واقع می شود.

۵- از همه مهمتر شرکت کنندگان در این مباحث به شناخت جامعی از کاندیدای مورد نظرشان می رسند و  در اثر بالا رفتن شناخت و اطلاعات شان در مورد  کاندیداها ‘ به راحتی دست به انتخاب می زنند.

نتیجه گیری:

میتنگهای تبلیغاتی و ستادهای کاندیداها که عمدتاً محل تجمع طرفداران هر کاندیدایی هست و هرکسی سعی می کند مخالفان خود را به موافق تبدیل کند. اگر به دیده مثبت به این نوع گردهم آیی ها نگاه کنیم ‘ و با حضور فعال در جمع همه کاندیداها حتماً به شناخت مطلوبی رسیده و علاوه بر پیدا کردن شناخت نسبت به روحیات همشهریان خود به انتخاب خوبی هم خواهیم رسید.

 هدف بنده از نگارش این مطلب ‘ بعد روانشناسی اجتماعی این فعالیتهاست که به والدین توصیه

می شود ‘ نوجوانان خود را تشویق به حضور در این جمعها نموده و به همراه خود ببرند تا به

رشد اجتماعی فرزندانشان کمک کنند.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۱۲ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

عصبانیت و طرز برخورد با آن

عصبانیت احساسی مخرب است و آرامش فکری را از ما می‌گیرد. عصبانیت با احساس پریشانی ما را رها می‌سازد و اغلب میراث افسردگی و پشیمانی از خود به جا می‌گذارد. در مواقع عصبانیت، احساس دستپاچگی به ما دست می‌دهد و به نظر می‌رسد قدرت متوقف ساختن آن از ما سلب شده است.

۱) نکته اول اینکه، ما احساس می‌کنیم عصبانیت چیز بدی است. اگر ما واقع‌بینانه در پی کنترل آن باشیم، این امر غیرممکن نخواهد بود. اگر احساس کنیم عصبانیت چیز خوبی است (موضوعی توجیه‌پذیر)، امری عادی به نظر خواهد آمد. «سری چین‌موی» درباره آثار مضر عصبانیت می‌نویسد: «عصبانیت مانع بزرگی است. آثار پس از عصبانیت عبارت است از یأس و افسردگی. ما باید عصبانیت را شبیه سارقی فرض کنیم که ماهیت و طبیعت آن دزدی است. عشق و محبتی که درون ماست مانند گنجینه‌ای گرانبهاست. اگر اجازه دهیم که این سارق (عصبانیت) به درون ما نفوذ کند، به سرعت گنجینه‌مان را به سرقت خواهد برد.»


۲) نکته دوم آنکه، ما باید این احساس را داشته باشیم که عصبانیت بخشی ذاتی از خود ما نیست بلکه چیزی است در اطراف ما که اجازه ورود آن را به درون‌مان می‌دهیم. اگر ما برای لحظه‌ای به عقب برگردیم، می‌توانیم مشاهده کنیم که عصبانیت بخشی از طبیعت و هویت ما نیست.


۳) نکته سوم آنکه، این نکته مهم است که به یاد آوریم زمانی که عصبانی می‌شویم، به آنچه خواهان آن هستیم، دست نمی‌یابیم. اگر از شخصی عصبانی شویم، حتی اگر این عصبانیت توجیه‌پذیر باشد، شخص مقابل به احتمال قوی واکنش دفاعی از خود نشان می‌دهد. اما ممکن است با مهربانی پاسخ دهد و سپس وضعیت به حالت عادی برگردد. برای مثال، اگر در خرید از یک مغازه به طرز نادرستی درگیر عصبانیت نشویم و نظرمان را به روش مودبانه و قابل قبولی بیان کنیم، در آن صورت مغازه‌دار وادار می‌شود پاسخ منطقی به ما بدهد. اگر ما به‌طرز خیلی عصبی به مسایل واکنش نشان دهیم، در این صورت اغلب مردم مایل نخواهند بود با چنین شرایطی، درست برخورد کنند. آنان احتمالا به دنبال واکنش‌های محبت‌آمیز هستند. مساله فوق شبیه مانعی میان خودمان و شخص دیگر است.


۴) نکته چهارم اینکه، اگر ما احساس می‌کنیم که عصبانی خواهیم شد، اولین چیزی که باید انجام دهیم، این است که سریع واکنش نشان ندهیم. کلمات قدرت فوق‌العاده‌ای دارند. اگر ما با عصبانیت صحبت کنیم، بعدها به آسانی پشیمان خواهیم شد. در این هنگام بهتر است سعی کنیم آرام نفس بکشیم. رییس جمهور آمریکا توماس جفرسون می‌گفت: «وقتی عصبانی هستید، پیش از صحبت کردن تا ۱۰ بشمارید و اگر خیلی عصبانی هستید، تا ۱۰۰ بشمارید.» این نصیحت عاقلانه‌ای است زیرا اغلب تا ‌آن زمان (اگر تا ۱۰۰ بشماریم) عصبانیت فروکش کرده است و ما قادر خواهیم بود شرایط را روشن‌تر ببینیم. به آرامی نفس کشیدن تاثیر قوی بر افکارمان دارد. ذهن ما را آرام می‌کند و بدین وسیله هیجان‌مان کاهش می‌یابد.


۵) نکته آخر اینکه که باید سعی کنیم، آرامش درونی‌مان را استمرار بخشیم. اگر ما تمرکز و یا تمرینات تنفسی داشته باشیم، می‌توانیم آرامش را بر بدن خویش حاکم سازیم. از طریق تمرکز می‌توانیم یاد بگیریم روی افکار و ذهن‌مان کنترل داشته باشیم و دریابیم که ماهیت درونی‌مان به دنبال آرامش است. افکار عصبانی، مانند موج‌های دریا هستند. آنها زودگذرند و بخشی از شخصیت و هویت واقعی‌مان نیستند. پس اگر ما به آرامش درونی دست یابیم، قادر خواهیم بود از هیجاناتی مانند عصبانیت دور بمانیم. 
 

روزنامه سلامت

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۱۱ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

اعصاب خود را تست کنید.............

● فرض کنید کارفرمایتان از شما می خواهد به دفتر او بروید و هنگامی که شما را در دفترش می بیند، با لحن تندی با شما برخورد می کند. شما در این حالت، کدامیک از کارهای زیر را انجام می دهید؟

۱) احساس شکست و تحقیر می کنید و هنگامی که به محل کارتان برمی گردید، ماجرا را برای بقیه همکاران تان هم تعریف می کنید. (۲ نمره)

۲) به محل کارتان برمی گردید و سعی می کنید همه چیز را فراموش کنید. (۵ نمره)

۳) موضوع را با یکی از صمیمی ترین دوستان تان در میان می گذارید و سعی می کنید با کمک او راه حلی برای مشکل تان پیدا کنید. (۷ نمره)


● فرض کنید که یک هفته است وارد محل کار جدیدی شده اید اما هر چه تلاش می کنید، نمی توانید با هیچ کدام از همکاران جدیدتان دوست شوید. چه کار می کنید؟

۱) حوصله تان از این کار جدید سر می رود. دیر سر کار می روید و زود برمی گردید. (۲ نمره)

۲) کارتان را به درستی انجام می دهید اما هم زمان به دنبال کار مناسب تری هم می گردید. (۵ نمره)

۳) سعی می کنید بفهمید که مشکل از شماست یا همکاران تان. سعی می کنید علت این نوع رابطه را کشف کنید و راه حلی برایش پیدا کنید. (۷ نمره)


● فرض کنید چند ساعت روی یک پروژه وقت گذاشته اید اما کامپیوترتان دچار مشکلی می شود و تمام اطلاعاتی که روی سیستم ذخیره کرده بودید، از دست می رود. آن وقت شما ...

۱) دل تان می خواهد با مشت به صفحه مونیتور بکوبید و آن را خرد کنید. (۲ نمره)

۲) با عصبانیت از محل کارتان بیرون می آیید و از صحنه دور می شوید. (۵ نمره)

۳) ناراحت می شوید اما به این فکر می کنید که از چه راهی می شود دوباره این اطلاعات را به دست آورد و ذخیره کرد. (۷ نمره)


● فرض کنید که یک هفته برای پروژه تان زحمت کشیده اید و فقط چند ساعت دیگر تا موعد تحویل پروژه، وقت دارید اما هنوز قسمت هایی از کارتان مانده است که باید کامل شود. چه کار می کنید؟

۱) می خواهید کارتان را تمام کنید ولی آن قدر هیجان زده و عصبی هستید که نمی توانید روی کارتان تمرکز کنید. (۲ نمره)

۲) با خودتان می گویید: شاید بد نباشد اگر کمی هم استراحت کنم. (۵ نمره)

۳) با خودتان می گویید: «من که تا اینجا آمده ام، این چند ساعت را هم کار می کنم» و بعدش هم تصمیم می گیرید کارتان را به اتمام برسانید. (۷ نمره)


● فرض کنید کارفرمایتان شما را از سر کارتان اخراج می کند. چه کار می کنید؟

۱) آنقدر نگران و پریشان می شوید که شب خواب تان نمی برد. (۲ نمره)

۲) تصمیم می گیرید که چند روزی از کار به دور باشید (مثلا بروید مسافرت) و بعدش برگردید و به یک شغل جدید فکر کنید. (۵ نمره)

۳) نیازمندی های روزنامه را باز می کنید و به دنبال کار می گردید و از طریق دوستان و آشنایان تان هم جویای کار می شوید. (۷ نمره)


● فرض کنید در ارتباط با صمیمی ترین دوست تان دچار شک و تردید شده اید. چه کار می کنید؟

۱) مدام به این فکر می کنید که دوست تان قصد دارد شما را فریب بدهد و به شما خیانت کند. (۲ نمره)

۲) ارتباطتان را با او قطع می کنید. (۵ نمره)

۳) تصمیم می گیرید با او حرف بزنید و بفهمید که مشکل کجاست. (۷ نمره)


● فرض کنید رابطه تان با صمیمی ترین دوست تان به هم خورده است. آن وقت شما...

۱) خودتان را به بی خیالی می زنید و می گویید تقصیر خودش بود! (۲ نمره)

۲) سعی می کنید با دوست دیگری، یک ارتباط صمیمانه برقرار کنید. (۵ نمره)

۳) سعی می کنید بفهمید مشکل تان کجای کار بوده و اگر رفع شدنی است، مشکل را رفع کنید؛ وگرنه، در ارتباط های بعدی، بیشتر دقت کنید. (۷ نمره)


● شب است و شما دارید در بزرگراه رانندگی می کنید که ناگهان اتومبیل تان دچار مشکل می شود و در تاریکی تنها می مانید. آن وقت شما...

۱) وحشت می کنید که مبادا به شما حمله کنند یا ماشین تان را بدزدند. (۲ نمره)

۲) ماشین را قفل می کنید و برای کمک گرفتن به نزدیک ترین محل می روید. (۵ نمره)

۳) سعی می کنید از ماشین های دیگر کمک بگیرید. (۷نمره)


● دارید درست رانندگی می کنید اما ماشین پشت سرتان دستش را گذاشته است روی بوق و می خواهد از شما سبقت بگیرد. چه کار می کنید؟

۱) می گذارید رد شود ولی به او ناسزا می گویید. (۲ نمره)

۲) اهمیت نمی دهید چون هنوز فاصله اش با شما زیاد است. (۵ نمره)

۳) کنار می کشید تا از شما سبقت بگیرد و رد شود. (۷ نمره)


پلیس دارد به اشتباه شما را جریمه می کند در حالی که شما اطمینان دارید هیچ خلافی مرتکب نشده اید. چه کار می کنید؟

۱) با پلیس جر و بحث می کنید و به او می گویید به هیچ عنوان این جریمه را قبول نخواهید کرد. (۲ نمره)

۲) می دانید که بحث کردن با او هیچ فایده ای ندارد و به همین خاطر جریمه را سریع قبول می کنید. (۵ نمره)

۳) سعی تان را می کنید که در کمال آرامش او را متقاعد کنید اما وقتی می بینید که او به هیچ وجه، قبول نمی کند جریمه را قبول می کنید. (۷ نمره)


● تفسیر آزمون
به کسانی که در این آزمون، بیشتر از ۶۵ امتیاز آورده اند باید تبریک گفت و آنهایی هم که امتیازشان بین ۳۰ تا ۶۵ شده است، باید بدانند که در مواجهه با استرس های زندگی شان کمی مشکل دارند و بهتر است درباره راه های مقابله با استرس بیشتر مطالعه و تمرین کنند.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۱۱ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

۱۰ تصمیم موثر برای بهبود ظاهر آقایان

تصمیم شماره ۱:

حالا کهبهار ۱۳۹۱در پیش است، زمان بسیار خوبی است که ببینید که در سال جدید دوست دارید ظاهرتان چه تغییراتی کند. برای اینکه به شما کمک کنیم تمرکزتان را به چه جنبه‌هایی معطوف کنید، لیستی از ۱۰ تصمیم مربوط به آرایش و پیرایش و سبک زندگی تهیه کرده‌ایم که اگر آن را دنبال کنید، در سال جدید بسیار جذاب‌تر از سال‌های قبل به نظر خواهید رسید.

تصمیم شماره ۲: بعد از صرف غذا از آدامس‌های سفیدکننده دندان استفاده کنید.

مهم نیست که نظر دندانپزشکتان چه باشد اما همراه داشتن همیشه مسواک و خمیردندان کاری غیر ممکن است—از این گذشته احتمالاً از مسواک زدن در یک توالت عمومی خجالت می‌کشید. پس بهتر است که به ‌جای آن بین وعده‌های غذایی یک آدامس سفیدکننده دندان بجوید. ایجاد بزاق بیشتر در دهانتان باعث می‌شود خرده غذاهای باقیمانده لای دندان‌ها بیرون آمده و عامل روشن‌کننده آن باعث می‌شود با کمترین تلاشی دندانهایتان سفیدتر به نظر برسند.

تصمیم شماره ۳: کفش‌هایتان را برق بیندازید.

فراموش کردن واکس زدن به کفش‌ها خیلی ساده است، اما بد نیست بدانید که اینکار نه تنها عمر کفش‌هایتان را بیشتر می‌کند، بلکه باعث می‌شود همه تصور کنند که همیشه کفش‌های نو پایتان می‌کنید. البته تمیز بودن کفش‌ها همیشه تاثیر اولیه بسیار خوبی هم در مخاطب ایجاد می کند.

تصمیم شماره ۴: زود به زود تیغ ریش‌تراشتان را عوض کنید و یا اگر ریش دارید زود به زود آنرا اصلاح کنید و تمیز نگهدارید.

بعد از هر چهار تا هشت مرتبه اصلاح تیغ ریش‌ترشتان را بیرون انداخته و یک تیغ نو جایگزین آن کنید. اینکار باعث می‌شود هربار که اصلاح می‌کنید پوستی صاف‌تر و نرم‌تر داشته باشید. و این را هم خوب به‌خاطر داشته باشید که خانم‌ها ترجیح می‌دهند که صورتتان مو داشته باشد تا اینکه هربار که شما را می‌بینند جای بریدن تیغ روی صورتتان مانده یا صورتتان زبر باشد.

تصمیم شماره ۵: در هر وعده غذایی از پروتئین خالص استفاده کنید.

پروتئین خالص باعث می‌شود با یک میزان کالری کم، مدت زمان بیشتری سیر بمانید. این ماده‌غذایی برای آندسته از شما که تصمیم گرفته‌اید در سال جدید اضافه وزنتان را از بین ببرید و کمی هم عضله‌سازی کنید بسیار کارامد خواهد بود. برای ناهار و شام، می‌توانید از مرغ، بوقلمون و ماهی بدون پوست استفاده کرده و برای صبحانه هم سفیده تخم‌مرغ، ماست ساده و پودر پروتئین میل کنید.

تصمیم شماره ۶: در هر وعده غذایی از سبزیجات استفاده کنید.

پر کردن یک قسمت بزرگ از بشقابتان با سبزیجات باعث می‌شود هم وزن کم کنید و هم سالم‌تر بمانید. مخصوصاً سبزیجاتی که سرشار از فیبر هستند باعث می‌شوند که مدت زمان طولانی‌تری احساس سیری کنید. پس اگر در نظر دارید که کمی وزنتان را پایین بیاورید، این سبزیجات بسیار به کارتان خواهند آمد. حتی اگر هم نمی‌خواهید وزن کم کنید، استفاده از سبزیجات باکیفیت باعث می‌شود پوستتان شاداب‌تر و روشن‌تر شود.

تصمیم شماره ۷: یک مدل موی جدید و روی مُد برای خودتان انتخاب کنید.

به‌روز کردن مدل موهایتان یکی از سریعترین راه‌ها برای بهتر کردن ظاهرتان است. مدل‌ موهای جدید امسال بسیار متنوع هستند و برای هر نوع شکل و فرم صورت مدل موی جدیدی وجود دارد. برای این منظور از آرایشگرتان هم می‌توانید کمک بگیرید تا بهترین مدل مویی که مناسب صورت شماست را انتخاب کنید.

تصمیم شماره ۸: از یک کرم نرم‌کننده باکیفیت و آنتی‌اکسیدانه استفاده کنید.

اگر هنوز از کرم نرم‌کننده آنتی‌اکسیدانه استفاده نمی‌کنید، سال ۱۳۹۱ را سال کشف این محصول جادویی نامگذاری کنید. با مصرف منظم یک نرم‌کننده مناسب، خشکی پوست و چین و چروک‌های آن برطرف خواهد شد. برای اینکه مطمئن شوید محصول خوبی می‌خرید، دنبال نرم‌کننده‌ای باشید که در پنج ترکیب اول خود ویتامین C یا چای سبز داشته باشد.

تصمیم شماره ۹: یک کانسیلر بخرید.

شاید فکر کنید استفاده از کانسیلر مخصوص خانم‌هاست اما با اضافه کردن آن به عطر و ادوکلن‌های جلوی آینه دستشوییتان با پوست بد خداحافظی کنید. برای اینکه ببینید از چه محصول و چه برندی خرید کنید، از فروشنده لوازم آرایش کمک بگیرید. کانسیلر بسیار عالی جذب پوستتان می‌شود و بدون اینکه به چشم بیاید پوستتان را بسیار زیباتر نشان می‌دهد. فقط کافی است کمی از آن را روی پوستتان گذاشته و آنقدر با انگشت آن را روی پوست بمالید تا کاملاً جذب پوست شود.

تصمیم شماره ۱۰: یک کت زیبا و خوش‌دوخت بخرید.

اگر مناسبت خاصی پیش روی ندارید که بخواهید یک دست کت‌وشلوار نو بخرید، می‌توانید یک ژاکت یا کت تک خوش‌دوخت بخرید که به تنتان بیاید. خواهید دید که چقدر اعتماد‌به‌نفستان بالا خواهد رفت. برای اینکه مطمئن شوید پولتان را به‌ جا خرج می‌کنید، اول خوب همه فروشگاه‌ها و بوتیک‌ها را بگردید بعد مورد مناسب خودتان را انتخاب کنید.

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۱۰ توسط:123 موضوع: نظرات (0)