بک لینک -

سايت پیش بینی
وان ایکس بت
سایت شرط بندی انفجار
سایت شرط بندی
سایت بازی انفجار
سایت شرط بندی فوتبال
سایت enfejar
بت فوروارد
جت بت
سایت پیش بینی فوتبال
ثبت نام بازی انفجار
sibbet90
سایت سیب بت
ورود به سایت بازی انفجار
وان ایکس بت
سایت بازی انفجار
پوکر آنلاین
بت بال 90
انفجار آنلاین
جت بت
بازی انفجار
سایت بازی انفجار

 خریدار روغن سوخته و خرید روغن سوخته بصورت لیتری و بشکه ای خریدار روغن سوخته و خرید روغن سوخته بصورت لیتری و بشکه ای .

خریدار روغن سوخته و خرید روغن سوخته بصورت لیتری و بشکه ای

آیا من به "خود" قویتری نیاز دارم؟

آیا من آدم خوبی هستم؟ آیا خودم را دوست دارم یا اینکه از خودم خیلی انتقاد می‌کنم؟

چرا مقوله "احترام به خود" تا این اندازه مهم است و فقدان آن چه مشکلاتی را به‌وجود می‌آورد؟ شاید من به یک "خود" قوی‌تر نیاز دارم؟

احترام به خود، مقوله بسیار مهمی‌است که با آن می‌توان سطح توانایی‌ها و قابلیت‌های شخصیتی خود را به خوبی ارزیابی کرد. یک نمود شایع از احترام به خود ضعیف در افرادی دیده می‌شود که دچار بی‌نظمی و اختلال در خوردن هستند.

احترام به خود در سطح پایین با عدم توانایی در شناخت و ابراز واکنش نامناسب عاطفی - احساسی نمود می‌یابد. (در واقع این عدم توانایی‌ها یک احترام به خود ضعیف را در فرد شکل می‌دهند)

اما یکی از ویژگی‌های شخصیتی فرد بیمار این است که از اختلال خوردن رنج می‌برد. به عبارتی، سایر مشکلات روان‌شناختی که به دنبال اختلال در غذا‌خوردن ظاهر می‌شوند اغلب ناشی از احترام به خود در سطح ضعیفی است.

افراد تحت تاثیر اختلال در خوردن، همیشه با خودشان برخورد انتقادی دارند و به همین دلیل خودشان را در همه سطوح، نالایق، نامناسب، ناخوشایند و غیر‌زیبا ارزیابی می‌کنند.

آنها فکر می‌کنند بدن و ظاهرشان، موضوع اصلی نارضایتی و ناخشنودی آنهاست. شاید به این دلیل که اصلاح و ایجاد تغییر در بدن، آسانتر از ایجاد تغییر در سایر جنبه‌های شخصیتی‌شان است.

آنها تلاش می‌کنند دوباره اعتماد به نفس و احترام به خود را در خودشان به‌وجود آورند و اگر نمی‌توانند در سایر حوزه‌ها این موارد را پیدا کنند با تکیه بر این فکر و ایده و با تمرکز بر کنترل بدن و ظاهرشان، این ویژگی ها را تقویت کنند.

متأسفانه، رژیم سخت و حذف برخی رفتارها دراین چارچوب، تنها راه گریز برای فرار از مسایل اساسی و مهم‌تری است که فرد نمی‌خواهد به آنها توجه کند و در واقع آنها را بپذیرد. به این دلیل، در دوره حل مشکلات و درمان عوارض ناشی از نبود احترام به خود در سطح مناسب در افراد، اختلال در خوردن نیز نمود دارد.

اگر روان‌درمانگر یا روانپزشک به بیماران کمک نکند که آن توان "احترام به خود" را در خود کشف‌کنند و همچنین احساس اعتماد به نفس و یک خود قوی‌تر را در شخصیت شان ایجاد و تقویت‌کنند؛ نمی‌توان آنها را متقاعد کرد که تکنیک‌های افراطی کنترل وزن شان را رها‌کنند،به این ترتیب، آنها بزودی دچار علائم اصلی بیماری‌شان خواهند شد.

اما مفهوم خودباوری و اعتماد‌به‌نفس چیست؟

ما چگونه می‌توانیم با فراگیری و بکه ارگیری مهارتهای ارتباطی، نیازها و حقوق خود را بیان‌کنیم؟ از چه راههایی می‌توانیم توان "احترام به خود" را در خود تقویت‌کنیم؟

خودباوری و اعتماد به نفس در واقع، توانایی بیان نیازها، حقوق و احساسات مثبت و منفی خود بدون برخورد خشونت‌آمیز با حقوق، مرزها و حدود دیگران است.

اعتماد به نفس عبارت است از:

- مهارتهای ارتباطی، توانایی بیان افکار و عقاید نو و آینده نگر
- توانایی شناخت و بیان احساسات خود
- تعریف حدود، مرزها و احترام‌گذاشتن به آن‌ها
- ایجاد ارتباط و گوش دادن به دیگران از راه‌هایی باز، مستقیم و صادقانه

البته بی‌تردید، هیچکس قادر‌نخواهد بود که فورا به این اهداف دست‌یابد. روانشناسان بر این باورند؛ قبل از اینکه شما سعی کنید این مهارت‌های ارتباطی را برای کسب اعتماد‌به‌نفس دنبال‌کنید، لازم است به این موضوع اعتقاد ‌‌داشته‌ باشید که هر انسانی دارای حقوق مشروعی شامل حقوق زیر است:

- حق داشتن ارزشها، افکار، ایده‌ها و احساسات خاص خودتان
- حق تغییر و ایجاد بهبودی و رشد در زندگی‌تان بر مبنای راههایی که خودتان تشخیص می‌دهید.
- حق چگونگی هدایت زندگی‌تان و تعیین اولویت‌ها در برنامه ریزیها و اهداف‌تان
- حق توجیه کردن احساسات‌خود در برخورد با دیگران
- حق محترم شمردن نیازها ، حدود و مرزهایتان
- حق "نه" گفتن
- حق فرصت دادن به خود و استفاده از زمان لازم برای فرموله کردن عقاید و آرزوهای خود قبل از اینکه آنها را بیان کنید.
- حق درخواست کمک و اطلاعات بدون اینکه احساس منفی شرم یا گناه کنید.
- حق اشتباه کردن
- حق تغییر افکار یا مواردی که به طور غیر منطقی نمود‌دارند.
- حق دوست داشتن خودتان، حتی زمانی که کامل نیستید.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۷:۵۴ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

ناخود آگاه و تصمیم گیری

استفاده از ضمیر ناخودآگاه برای اخذ تصمیم های مهم یک گروه از روانشناسان معتقدند که اگر به هنگام گرفتن تصمیمات بزرگ و اساسی نظیر خرید ماشین، زیاد فکر نکنیم ، نتایج رضایت بخش تری خواهیم گرفت.

محققین دریافته اند به دلیل اینکه انسان همزمان و در آن واحد به مسائل مختلفی فکر می کند، بهتر است تصمیمات مهم در زندگی را به عهده ضمیر ناخودآگاه بگذارد.

به گفته یک محقق در مجله علمی (journal science) برعکس عقاید سنتی تصمیم گیری های عاقلانه همیشه سودمند نمی باشد.

دیکسترویس (Ap Dijksterhuis) روانشناس دانشگاه آمستردام و تیم تحقیقاتش 80 نفر را برای انجام یک آزمایش در این زمینه، در نظر گرفتند.

در این آزمایش، نیمی از شرکت کنندگان مجبور شدند به محض معرفی یک کالا آن را خریداری کنند. گروه دیگر مجبور به گرفتن همین تصمیم بعد از تکمیل و حل یک پازل بودند.

هر دو گروه قبل از خرید، یک لیست کوتاه از کالاهای ساده و یک لیست پیچیده از کالاهایی با 12 مشخصه فنی دریافت کردند.

شرکت کنندگانی که همزمان با حل پازل، کالاهای پیچیده را خریداری کردند و از تصمیمشان بسیار خرسند بودند. زیرابه دلیل درگیری ذهنیشان برای حل پازل از ضمیر ناخودآگاه خود برای تصمیم گیری و خرید کالا استفاده کرده بودند.

نتایج آزمایش نشان داد که میزان خرسندی و رضایت افرادی که کالاهای ساده تری نظیر لوازم خانگی ایکا (IKEA) را خریداری کردند به مانند افرادی بود که از ضمیر ناخودآگاه خود برای گرفتن تصمیمات پیچیده تر استفاده کرده بودند.

به گفته محققین استفاده از ضمیر ناخودآگاه به هنگام خرید کالاهای اساسی و یا گرفتن تصمیمات بزرگ در زندگی نتایج رضایت بخش تری را به دنبال دارد.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۷:۵۳ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

نقش گروه خونی در شخصیت انسان

گروه خونی A : افرادی آرام ، منظم ، مطیع قانون و قاعده و بدون اعمال خشونت هستند ، اما انعطاف ناپذیر، تودار، خود خواه و مشکل پسندند . این افراد در کارهای حسابداری و هر گونه امور اقتصادی، مالی، کامپیوتر و مهندسی شایستگی بیشتری دارند .
گروه خونی B
: افرادی انعطاف پذیر، مستقل، عاطفی، صریح اللهجه، حساس و در عین حال با پشتکار هستند، ولی ناشکیبا، غیر قابل پیش بینی و در کارها یی که مورد علاقه اشان نیست تنبل هستند و دهانشان چفت و بست ندارد و نمی شود اسرار و کارهای محرمانه را با آنها در میان گذارد . این افراد شایسته روزنامه نگاری ، نویسندگی ، هنر و کارهای فکری هستند .
گروه خونی AB : افرادی منطقی ، حسابگر ، امین و روراست ، سازمان دهنده ، مطیع و در عین حال نیرومند هستند. این افراد به آسانی کسی را نمی بخشند ، گاهی خشمگین می شوند ، اغماض را دوست ندارند ، محافظه کار هستند و نمی شود آنها را به آسانی شناخت و دستشان را خواند . اینان برای مدیریت ، قضاوت ، نمایندگی ، کارگری و کار فرمایی ( هر دو ) مناسبترند.
گروه خونی O : افرادی سالمتر ، دارای هدف مشخص آ ینده نگر و اندیشمند هستند ولی در عین حال بیش از دیگران حسود و مقام طلب هستند و پرحرفی می کنند . افراد این گروه سیاستمداران ، وزیران و همچنین ورزشکاران خوبی می توانند بشوند .
گروه خون یک فرد نشان دهنده نوع آنتی ژن ( نوعی پروتئین ) است که در گلبول قرمز آن فرد وجود دارد . افراد دارای آنتی ژن A از گروه خونی A ومردمان دارای آنتی ژن B از گروه خونی B وافراد دارای هر دو نوع آنتی ژن از گروه خونی AB هستند و کسانی که دارای آنتی ژن A و B نیستند از گروه خونی O هستند.

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۷:۵۳ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

تقسیم بندی عشق در روانشناسی

اجتماعی ما از آن دسته افرادی هستیم که از عشق به دوستی رسیده ایم.

عشق برای زوجهای دیگر میتواند بسیار متفاوت باشد. در واقع، بنا به گفته متخصصین، در کل شش حالت مختلف برای "عاشق بودن" وجود دارد و شیوه عشق ورزی هر شخص میتواند در دوران یک رابطه تغییر کند.

دکتر سوزان هندریک (Susan Hendrick) روانشناس، همراه با همسر و دستیار تحقیقاتی خود دکتر کلاید هندریک (Clyde Hendrick) به مدت 25 سال است که بر روابط اجتماعی افراد تحقیق میکنند. به گفته ایشان، با دانستن شیوه عشق ورزی میتوان رابطه را ارزیابی نمود و انتظارات واقع بینانه تری نسبت به عشق و رشد آن به دست آورد.

با دانستن اینکه به چه شیوه ای عشق میورزید، میتوانید رابطه سالمتر و شادمانه تری با همسر خود به وجود آورید. پس ببینید که چگونه عاشقی هستید!

عاشق احساساتی
این افراد عاشق "عاشق بودن" هستند. آنها به سادگی به روی زیبا با جذابیتهای ظاهری دیگر دل میبندند و سپس با از بین رفتن یا تغییر کردن این ظواهر، مایوس میشوند.

به خاطر داشته باشید که عشق واقعی نباید با کم شدن موی سر معشوق رو به نقصان بگذارد و احساسات عاشقانه نباید با پختگی رابطه، کمرنگ شود. اگر چنین عاشقی هستید، برای زنده نگهداشتن عشق خود بهتر است قرار ملاقاتهای عاشقانه و دو نفری بگذارید، برای تعطیلات آخر هفته برنامه ای ترتیب دهید و تعطیلات را با یکدیگر سپری کنید و نگذارید که عشق رومانتیک شما دچار روزمرگی شود.

عاشقی با معیارهای ذهنی متعدد
این افراد ملاکهایی برای عاشق شدن دارند که برایشان بسیار مهم است و قصد تغییر دادن آن را هم ندارند. آنها حتی در رابطه زناشویی نیز همسر خود را تحت فشار شدیدی قرار میدهند تا مطابق با استانداردهای ایشان عمل کند.

اگر شما عاشق فهرست مشخصات خودساخته و از دسته افراد متوقع هستید، برای حفظ رابطه باید این فهرست را دور بیاندازید. به عقیده کارشناسان وفادار ماندن به این لیست بایدها و نبایدها، به رابطه ای فرسایشی و یا تنهایی منجر میشود. آنچه بسیار اهمیت دارد رفاقت، عشق و توانایی بخشش است نه چیزهایی که برای تحت تاثیر قرار دادن "دیگران" مهم باشد.

عاشق وسواسی
این عاشقی است که میخواهد تمام اوقات خود را با معشوقش بگذراند و حتی پس از گذشت سالها، مدام نگران رابطه و زندگی زناشویی خود است. داشتن چنین همسری میتواند طاقت فرسا بوده و یا به خاطر اوج و فرودهای شخصیتی، موجب ناراحتی روحی طرف مقابل شود.

آیا این حالات به نظرتان آشنا می آید؟ برای حفظ همسر و زندگی مشترک باید دست از نگرانی برداشته و زمانی برای تنفس به معشوق خود بدهید. به یاد داشته باشید که حتی شیرین ترین ها هم میتوانند به مرز "بیش از حد" برسند و دیگر شیرین به نظر نیایند. اگر احساس نا امنی در شما بسیار شدید است، بدون معطلی با یک متخصص مشورت کنید و رابطه خود را بهبود بخشید.

عاشق ایثارگر
عده ای مستعد ورود در رابطه ای هستند که در آن بیش از آنچه به دست می آورند، از خود مایه میگذارند. گاهی احساس میکنند که این رابطه به کلی یک طرفه شده است. یک نفر با از خود گذشتگی مدام در تلاش جلب رضایت و برآورده ساختن نیازهای دیگری است و هیچ زمانی برای مراقبت از "خود" کنار نگذاشته است.

اگر چنین عاشقی هستید، باید بدانید که خارج از چهارچوب زندگی زناشویی نیز چیزهایی برای لذت بردن هست و سوای همسرتان، دوستان و اقوامی وجود دارند. باید زمانی را به انجام فعالیتهای مورد علاقه خودتان و معاشرت با افرادی که دوست دارید اختصاص دهید و بد نیست که گاهی این معاشرتها و فعالیتها، بدون حضور همسرتان باشد. به این ترتیب با ارزش نهادن به خود، رابطه عاشقانه شما نیز تقویت میشود.

عاشق "بازی"
این دسته، عاشق دوران ناز و عشوه و به دست آوردن دل معشوق هستند. برای آنها تعقیب و گریز ابتدای یک رابطه بسیار جذاب تر است. آنها از یک رابطه طولانی مدت به سرعت خسته میشوند و دوباره به فکر "شیطنت" می افتند.

مراقب باشید، اگر چنین دل بازیگری دارید، وسوسه را از زندگی خود دور کنید و به جای اینکه در جایی خارج از رابطه فعلی خود به دنبال هیجان باشید، بکوشید که آنرا در همین رابطه ایجاد کنید. ببینید که برای ورود به یک رابطه جدید چه قابلیتهای تازه ای از خود به نمایش میگذارید-مثلا ناگهان هوس چرخ و فلک سواری میکنید؟-، سپس آنها را در زندگی مشترک خود پیاده کنید.

عشق رفاقت آمیز
اگر در رابطه ای شدیدا رفاقت آمیز هستید که از آن لذت میبرید، ممکن است کم کم سر و کله عشق درآن پیدا شود. چنین روابطی ممکن است بسیار کند پیشروی کنند، اما بسیار مستحکم هستند. اما نکته دراینجاست که نباید فراموش کنید رفاقت در زندگی مشترک همه چیز نیست و باید جرقه هایی از احساسات و تمایلات آن را زیباتر و هیجان انگیزتر کند.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۷:۵۲ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

افسردگی در مردان و زنان

برتری زنان از نظر تعداد مبتلایان به افسردگی موردی است که در میان تمام اقوام و ملیتهای جهان وجود دارد و مشخصا از نوع هم افسردگی تک قطبی (unipolar depression یک نوع افسردگی حاد و فاقد مرحله مانیک یا جنون) است.

زنان و مردان هر دو به یک اندازه به افسردگی دوقطبی یا bipolar که همان مانیک است، مبتلا میشوند و هنگام بروز افسردگی، زنان و مردان به یک شیوه تحت درمان قرار میگیرند.

تاثیر تفاوت جنسیت در افسردگی
تاثیر تفاوت جنسیت در مستعد بودن به افسردگی در سن 13 سالگی بروز میکند. قبل از این سن، پسران عملاً بیشتر از دختران در معرض ابتلا به افسردگی هستند. به نظر میرسد که طی چهار دهه بعد، که سن باروری زنان است، افسردگی به یکی از رایجترین مشکلات زنان تبدیل میشود.

به گفته دکتر کنت کندلر (Kenneth Kendler) مدیر بخش ژنتیک روانی و رفتاری دانشگاه ویرجینیا، وجود هزاران دو قلوی غیر همسان (دو جنسی) بهترین نعمت خداداده و امکان طبیعی برای تحقیق بر روی تفاوتهای جنسی است.

او تفاوتهای معناداری در میان زنان و مردانی که در معرض اندکی فشار و مشکل ناراحت کننده قرار گرفته اند، یافته است. به گفته دکتر کندلر، "زنان دارای این قابلیت هستند که در مقابل تنشهای اندک، سریعتر وارد یک دوره افسردگی شوند."


بدن زنان در مقابل تنش و فشارهای روانی واکنشی متفاوت از مردان نشان میدهد. در واقع در بدن آنها، فشارهای روحی با آسیبهای جسمی همراه میشوند. ترشح هورمونهای تنشزا در بدن آنان بیشتر است و از طرفی پروژسترون - هورمون جنسی زنانه - مانع کار سیستم متوقف کننده ترشح هورمون تنشزا میشود. قرار گرفتن بی وقفه در مقابل این هورمون موجب کشته شدن سلولهای مغز، به خصوص در ناحیه هیپو کامپ که در سلامت حافظه نقشی تعیین کننده دارد، میشود.

بزرگ کردن تجارب منفی
زنان نه تنها از نظر زیستی طوری ساخته شده اند که ذاتا تجربیات منفی زندگی خود را بزرگ میکنند، بلکه از لحاظ روانی نیز به این صورت عمل میکنند.

آنها موقعیتهای ناراحت کننده، افکار و احساسات منفی و به خصوص مواردی که به روابط آنان با جنس مخالف مربوط باشد را بارها و بارها در ذهن خود مرور میکنند و در بسیاری از موارد در گردابی از نا امیدی و یاس فرو می افتند.

این روش مقابله با موقعیتهای ناگوار، زنان نالان و غمگین را به موجوداتی مبدل میکند که همراهی با آنان برای هیچ کس جالب نیست. البته مردان هم برای مقابله با شرایط تنش زا روشهای ناگواری دارند که موجبات تک افتادگی آنان را فراهم میکند و همانطور که زنان دچار افسردگی میشوند، مردان مستعد اعتیاد به الکل و مواد مخدر و همچنین ابتلا به ناهنجاریهای جامعه ستیزی هستند.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۷:۵۲ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

رنگها

تمایل به رنگ سبز نشانه گرایش های معکوس است ،یعنی آلرژی داشتن به هرنوع تغییر وعناد ولجبازی وترس ازدگرگونی.

رنگ بنفش را آنهایی دوست دارندکه می خواهند ارزش خودرانزد دیگران بالا ببرند ودیگران راتحت تاثیرخودقراردهند.

آنهایی که رنگ قهوه ای رامی پسندند ،آدم های تنهایی هستندکه نیازشدیدی به دوستی واحساس امنیت دارند .

ودوستداران رنگ طلایی آدم هایی جاه طلب وزیاده خواه هستند.

رنگ ها تاثیرزیادی دررفتاروحالات ما دارند مثلا رنگ قرمزمحرک سیستم عصبی است وفشارخون راافزایش می دهد .

اما بدنیست بدانید که رنگ آبی اثرمعکوس دارد.

اگرمی خواهید منزل خود را رنگ بزنید حتما یک رنگ آرام بخش انتخاب کنیدو فراموش نکنیدکه همان قدرکه به رنگ آرامش بخش نیاز داریم به رنگ های محرک نیز احتیاج داریم.

مثلا دراتاقی که رنگ دیوارهایش زردباشدحتما بایداسباب واثاثیه آبی رنگ وجود داشته باشد تابادیدن آنها شاد ومتعادل باشیم .

می دانید که رنگ آبی مکمل رنگ زرد است همین طور دراتاق هایی که رنگ سبز زیاد به کار رفته باشد.

شناختن ترکیب رنگ ها واثر آنها روی روحیه انسان به شما کمک می کند تابا رعایت آنها وازاین راه به تقویت روحیه خود کمک کنید.

راستی شما چه رنگی رامی پسندید؟؟



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۷:۵۲ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

ناخود آگاه

این بازخوانی‌ها که به تصویرسازی‌های متفاوتی از واقعیت می‌انجامد. اما همه این تصویرها در پسپتوی ذهن، سخت ذخیره ‌می‌شوند و "ناخودآگاه" را شکل‌می‌دهند که احساس‌ها و تجربیات دوران کودکی در عمیق‌ترین لایه‌های آن قرار‌می‌گیرند.

کارل گوستاو یونگ، معتقد است آنچه سرشت آدمی را تشکیل‌می‌دهد و بیشتر الگوهای رفتاری انسان را تنظیم می‌کند، ریشه در ناخودآگاه انسان دارد.

فلسفه ناخودآگاه philosophy of unconscious، در نیمه دوم قرن نوزدهم به عنوان یک اصل مهم در روانکاوی برای درمان بیماران مورد توجه قرار‌گرفت.

دو بخش جداگانه ذهن
دکتر محمد صنعتی در کتاب "تحلیل‌های روانشناختی در هنر و ادبیات" ، اشاره به دو بخش ذهن دارد: آنچه را "فروید" و "بروئر" در‌کار با بیماران هیستریک یافتند، انگار دو ذهن، یا دو بخش جداگانه در یک ذهن بود که پیام‌های متفاوت یا متناقض، حتی گاه متضاد داشتند.

فرد، به یکی از آنها آگاه بود، پس "خودآگاه" نام گرفت که همان "آگاهی" سنت فلسفه بود که از زمان دکارت به عنوان واقعیتی بدیهی و چالش‌ناپذیر پذیرفته‌شده بود؛ دیگری بخشی از ذهن بود که فرد – یعنی مالک و دارنده آن- از محتوای آن خبر‌نداشت.

انباری پنهان از یادهای فراموش شده و "واپس‌زده" که به یاد نمی‌آمدند، پس آن را "ناخودآگاه" نام دادند که دنیای دیگری بود، غریبِ! آنچنان بیگانه که انگار به فرد دیگری تعلق داشت.

بنابراین، می‌توان گفت که حداقل بخشی از گفتار و رفتار افراد می‌تواند تظاهر و فریب باشد که به نوعی انعکاس همان بخش ناخودآگاه ذهن آنهاست؛ گویی نقابی بر چهره دارند که خود نیز از کم و کیف آن بی‌اطلاع‌اند.

فروید نیز معتقد بود که در پس واژه‌ها و بیان احساس‌ها باید به دنبال نیت و انگیزه‌های پنهان و احساس واپس‌زده دوران کودکی گشت. در واقع، روانشناس یا به طور دقیق‌تر روانکاو، برای حل مشکل بیمارش باید بتواند نقاب او را بردارد.

توهم‌، نوع دیگری از واقع‌گریزیوی از زاویه دیگری نیز به انگیزه انسان برای پنهان‌سازی واقعیت‌ها و به عبارتی "واقع‌گریزی"، می‌پردازد: بشر با توهم سرمی‌کند، زیرا توهم، فلاکت زیستن را تحمل‌پذیر می‌کند.

اما اگر ماهیت توهم را دریابد و به عبارت دیگر از حالت خواب‌گونه اش رها شود،‌حواس خود را بازمی‌یابد و واقعیت را چنان دگرگون می‌کند که نیازی به توهم نداشته‌باشد.

"آگاهی کاذب" یا تصویر تحریف‌شده واقعیت، انسان را ناتوان می‌کند. حال آنکه رویایی با واقعیت و داشتن تصویری شایسته از آن، به انسان توانایی می‌بخشد.

بنابراین در روش درمانی فروید، آگاهی نسبت به واقعیت‌ها، بویژه واقعیت‌های پنهان، عامل اصلی و گام اول به شمار‌می‌آید.

پس از این مرحله است که فرد امکان درک خود و دیگران را داشته و تلاش می‌کند آگاهانه تغییرات لازم و مناسب را در خود و رفتارش ایجاد کند.

کارل گوستاو یونگ نیز در این زمینه می‌گوید: انسان دوست دارد خود را حاکم روان خویش بداند. اما مادام که از تسلط بر خلقیات و هیجانات خود عاجز باشد یا نتواند بر شیوه‌های گوناگون رخنه‌یابی عناصر ناخودآگاه در نقشه‌ها و تصمیماتش معرفت و وقوف یابد، قطعا مالک و صاحب‌اختیار نفس خود نیست.

چگونه می‌توانیم احساسات واقعی خود را از میان لایه‌های عمیق ناخودآگاه ذهن تشخیص دهیم؟شما وقتی جوان هستید به دلیل اینکه حساسیت بیشتری نسبت به برخوردهای تاییدگرایانه یا تکذیبی دیگران دارید، در عمل می‌آموزید احساساتی را که توسط دیگران تایید نمی‌شوند را بشناسید. اگر افرادی که با شما ارتباط دارند نتوانند حمایت خوبی از گفتار و رفتارتان داشته‌باشند، شما ممکن است در درک و فهم دنیای درونی خود دچار آشفتگی و سردرگمی شوید.

یکی از وظایف اصلی هر روان‌درمانگری این است که به بیمارانش آموزش دهد چگونه گوش‌دادن به درون خود را آغاز‌کنند و به آنچه احساس می‌کنند و می‌خواهند واقف شوند.

به این ترتیب،بیماران به طور فزایندهای با خودشان برخورد صمیمی و واقعی خواهند داشت. اگرچه در این مسیر، آنها بیشتر در فشار و محاصره مسایل مختلف قرار می‌گیرند تا اینکه بتوانند خود را به واقعیت‌ها بیشتر نزدیک‌کنند.

"گان بورگ پالم" روان‌درمانگر، معتقد است که اگر به متخصص درمانگری دسترسی ندارید، شما می‌توانید احساسات واقعی خود را در مواردی که پیش می آید،با روش زیر شناسایی کنید:

  • زمانی که احساس بد جسمی دارید، به خودتان فرصت دهید که بهتر مشکل اصلی‌تان را بشناسید.
  • در یک اتاق آرام و ساکت، دراز بکشید و چشم‌هایتان را ببندید.
  • در این زمان ممکن است بیشترین احساس ناخوشایندی را داشته‌باشید. این احساس ناخوشایندی شاید تقریبا غیرقابل تحمل باشد اما تلاش کنید بر احساسات واقعی‌تان، بدون کینه و بغض، متمرکز شوید. به این ترتیب به تدریج بیشتر و بیشتر نسبت احساسات و عواطف واقعی‌تان آگاه می‌شوید.
  • نگرانی زیاد، نفرت، شرم، عصبیت، ترس، وحشت، رنجش و غم همه نمودهایی از احساسات سرکوب‌شده‌ای هستند که به نوعی بر واقعیت و علل بروز آنها سرپوش گذاشته شده است.
  • احساس ناخوشایندی، به این دلیل خطرناک است که در واقع ، سرکوب می‌شود؛ نه، به این دلیل که به ماهیت و علل بروز آن، آگاه می‌شوید.
  • اجازه دهید احساس ناخوشایندی بارز شود و ضمن تماس قوی با آن، این احساسات را با ایجاد صداها و حرکت‌هایی متعادل و قابل قبول بیان کنید.
  • احساس ناخوشایندی احتمالا حداقل برای مدت یک ربع ساعت، ازبین خواهد‌رفت. به این ترتیب، شما یاد‌گرفته‌اید که چگونه حل مشکلات خود را شروع کنید.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۷:۵۱ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

ارتباط طرز خوابیدن و شخصیت شما

خوب..... طرز خوابیدن شما چه چیزهایی در مورد شخصیتتان می گوید؟

ریاست انجمن ارزیابی خواب انگلیس، پروفسور "کریس ایدزیکوسکی" در مورد 6 نمونه از رایج ترین حالات خوابیدن تحقیق کرده است و به این نتیجه رسیده است که هر یک از آنها با یک کاراکتر شخصیتی منحصر به فرد در افراد مرتبط هستند.

طرز خوابیدنتان چه چیزی های در مورد شخصیتتان می گوید.....

حالت جنینی

افرادی که خودشان را خم کرده و مانند دوران جنینی به خواب می روند افرادی هستند که از بیرون سر سخت اما قلباً انسان های ملایمی بوده و دارای روح بسیار لطیفی میباشند. شاید در نگاه اول از کسی که او را به تازگی ملاقات کرده اند، خجالت بکشند اما دیری نخواهد گذشت که خجالتشان می ریزد و آرام می شوند. این مورد یکی از شایع ترین حالات خوابیدن است. در تحقیقی که انجام شد 41% از 1000 نفری که تحت آزمایش بودند به این حالت می خوابیدند. خانم ها دو برابر بیشتر از آقایون به خوابیدن در این حالت گرایش دارند.

چوب گرد


خوابیدن به پهلو در حالیکه دست ها پایین در کنار پهلو قرار دارد. این افراد به سرعت با دیگران ارتباط برقرار می کنند و از روابط اجتماعی بالایی برخوردار هستند. به راحتی به غریبه ها اعتماد می کنند و دوست دارند همیشه در جمع های بزرگ شرک کنند. البته این امکان هم وجود دارد که اندکی زودتر از سایرن گول بخورند.

آرزومند

افرادی که به پهلو می خوابند در حالیکه دست هایشان به سمت خارج و جلو است دارای طبع بازی هستند اما در عین حال می توانند شکاک، غرغرو و عیب جو نیز باشند. در تصمیم گیری قدری تعلل به خرج می دهند اما زمانیکه تصمیم به انجام کاری بگیرند، هیچ چیز نمی تواند آنها را وادار به تغییر نظرشان کند.

سرباز

خوابیدن به پشت در حالیکه دست ها به صورت صاف به پهلوها چسبیده باشد. افرادی که به این حالت می خوابند معمولاً ساکت و خوددار هستند. تمایل چندانی به هیاهو و سر و صدا ندارند و برای خود و سایرین مقررات و معیارهای متعددی قائل می شوند.

آزاد و رها


خوابیدن از جلو در حالیکه دست ها اطراف بالشت باشد و سر به یکی از طرفین چرخیده باشد. معمولاً افراد عجول، بی پروا، و کمی گستاخ به این شیوه می خوابند. آنها به سرعت عصبانی می شوند، به شدت آسیب پذیر هستند و انتقاد و قرار گرفتن در شرایط سخت را دوست نمی دارند.

ستاره دریایی


خوابیدن بر روی پشت در حالیکه دست ها در اطراف بالشت قرار دارد. این افراد به عنوان بهترین دوست ها برای دیگران به شمار می آیند چرا که به خوبی به حرف های دیگران گوش می دهند و هر موقع که نیاز به کمکشان باشد، حاضر هستند. آنها معمولاً علاقه ای ندارند که مرکز توجه دیگران باشند.

البته گونه های مختلف دیگری از خوابیدن نیز وجود دارد که در این مطالعه بر روی آنها آزمایش نشده است.

پروفسور ایدزیکوسکی تاثیر نحوه خوابیدن بر روی سلامتی را نیز مورد مطالعه قرار داده است. او معتقد است که خوابیدن آزاد و رها برای سیستم گوارشی بسیار مناسب است. این در حالی است که موارد سرباز و ستاره دریایی موجب خور خور کردن شده و خواب خوبی را به همراه ندارند.

او معتقد است زمانیکه شکم آزاد باشد، افراد راحت می توانند تنفس کنند و اعما و احشا در آرامش کامل قرار می گیرند؛ اما اگر وزن بدن بر روی شکم قرار بگیرد، آنوقت میزان اکسیژن دریافتی تحلیل رفته و فشار بیشتری به شکم وارد می شود که این امر موجب خور خور می شود. البته ممکن است افرادی که در این حالات می خوابند تا صح از خواب بیدار نشوند، اما از ساعات خواب خود بهره کافی نبرده و انرژی زیادی دریافت نمی کنند.

همچنین تحقیقات او گویای این مطلب هستند که کمتر اتفاق می افتد تا افراد حالت های خوابیدن خود را تغییر دهند و در این میان تنها 5% بودند که اظهار می داشتند هر شب حالت های خوابیدن خود را تغییر می دهند.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۷:۵۱ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

هیچ کس منودرک نمی کنه

شاید بهترین راهی که به شما کمک می‌کند تا با نحوه ی نگرش یک نوجوان آشنا شوید، این باشد که سعی کنید به دوران نوجوانی خود باز گردید و احساسات، امیدها و ایده‌هایی را که داشتید به یاد آورید.

بسیاری از والدین به طور معمول این دوران از زندگی خود را فراموش می‌کنند و در برخورد با فرزندشان، از آن بهره نمی‌برند. مثال اغراق‌آمیزی که خواهید خواند، ممکن است به شما کمک کند تا بتوانید از دریچه ی چشم یک نوجوان به محیط نگاه کنید.

تصور کنید که شما یکی از تیزهوش‌ترین جوانان جهان هستید؛ اطلاعات عمومی بسیار خوبی دارید و میزان هوش شما برابر با انیشتن و یا کمی ضعیف‌تر از اوست. افزون بر اینها، اطلاعات عمومی بسیار قوی شما موجب شده است تا برخوردی بسیار موثر و کارآمد با مشکلات داشته باشید.

اکنون تصور کنید که شما از سوی دو نفر کودن که مسن‌تر از شما نیز هستند، استخدام شده‌اید. ضریب هوشی این افراد بسیار پایین‌تر از شما بوده و اطلاعات عمومی آنها بسیار محدود است اما همواره به شما دستور می‌دهند که چه کاری را انجام دهید و چه کاری را انجام ندهید. آنها همچنین به شما پند می‌دهند که چه چیزی مهم و چه چیزی بی‌اهمیت است. از شما می‌خواهند کارهایی راانجام دهید که دلیلی منطقی برای انجام آنها وجود ندارد، و درباره ی مسائلی با شما صحبت می‌کنند که با کار و فعالیت شما کاملاً بی‌ارتباط است. آنها سعی می‌کنند درباره ی یک زندگانی سعادتمند شما را راهنمایی کنند در حالی که خودشان مفهوم نصایح مذکور را درک نکرده‌اند. با وجود آن‌که شما سعی می‌کنید به آنها بفهمانید گفته‌های آنها بسیار کلی و ذهنی است، آنها به کارشان ادامه می‌دهند و با دستور دادن و نصایح تحمیلی و تقاضا‌های بی‌ارتباط با کار شما، آزارتان می‌دهند.

در چنین وضعیتی چه احساسی خواهید داشت؟ احتمالاً بسیار عصبانی خواهید شد زیرا افرادی که صلاحیت کمتری از شما دارند، به شما می‌گویند چکار کنید. اگر آنها کاری را از شما بخواهند، شاید خلاف آن عمل کنید و یا کاری را که خودتان درست تشخیص می‌دهید انجام دهید و به درخواست آنها توجهی نکنید. امکان دارد ارتباط خودتان را با آنها کم کنید و با دوستانی که درخور شما هستند و درک بهتری دارند رابطه برقرار کنید. اکنون ببینیم در مثال یاد شده، کدام شخصیت به جای نوجوان و کدام شخصیت به جای والدین قرار دارند. دوستان یک نوجوان معمولاً همان کسانی هستند که صلاحیت و هوشمندی آنها از سوی او مورد تأیید است.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۷:۵۰ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

چگونه با خشم خود مقابله کنیم؟

خشم خود را خوب بشناسید تا بتوانید مهارش کنید
آیا اولین نشانه عصبانی شدن شما بالا رفتن ضربان قلبتان است؟ دچار لکنت زبان میشوید؟ یا اینکه دست خود را مشت می کنید؟ درست در لحظه ای که اولین نشانه اوج گرفتن خشم ظاهر شد، هر کاری در دست دارید رها کنید و به یک جای خلوت در خانه پناه ببرید. چشمان خود را ببندید، نفسهای عمیق بکشید و 30 ثانیه به خودتان فرصت آرام شدن بدهید. و در طی این 30 ثانیه به خود یادآوری کنید که باید با یک بیماری - بیماری خشم - بجنگید نه با بچه هایتان.

- با به کار بردن جملاتی موثر خود را آرام کنید
چند جمله درباره وضعیت خاص خود بسازید و هنگام آغاز خشم آنها را مانند وردی جادویی تکرار کنید. اینها وردهای شخصی شما هستند. جملاتی مانند : "اون فقط 6 سالشه"، "اون بچه است"، "اگر داد بزنی بعد حسابی پشیمون میشی" و "بهترین مادری که میتونی باش" جملات خوبی هستند. گاهی خوب است که با خودتان حرف بزنید.

- درباره اینکه بخواهید رفتار خود را در زمان بزرگسالی فرزندانتان توجیه کنید فکر کنید
واقعا خود را در حالتی تصور کنید که سالها گذشته و باید دلیل رفتارهای خشن، فریادها و کتکهایی که به بچه زده اید را به پسر یا دخترتان که حالا شخص بزرگسالی شده توضیح دهید، تنها همین تصویر میتواند موجب موفقیت شما در زمان کنترل طغیان خشمتان شود.

- اگر تمرکز خود را از دست دهید، نبرد را باخته اید
فرض کنید که در یک نبرد واقعی برای حفظ حکومت خود هستید (و درواقع هستید). در این نبرد شما در مقابل غضب خود میجنگید و شما واقعا میخواهید برنده شوید. مهمتر از همه اینکه به خود یادآوری کنید که برنده شدن علاوه بر عزت نفس، احترام فرزند و همسر را برایتان به ارمغان می آورد.

- بخندید، به آنها، به خودتان و به زندگی
کودکان صبر و تحمل شما را محک میزنند. آنها همه چیز را پرتاب میکنند، در خانه میدوند و مدام سوال میکنند. اگر از همان ابتدا این واقعیت را بپذیرید که نمیتوانید همواره آنها را به طور کامل کنترل کنید و گاهی هم اصلا نمیتوانید این کار انجام دهید، در زمانی که آنها چیزی را میریزند، به چیزی که نباید، دست میزنند و سوالی را برای 50 همین مرتبه تکرار میکنند، خیلی عصبی نمیشوید و حتی میتوانید به شیطنت کودکتان بخندید.

- از کودکتان کمک بخواهید
بگذارید گاهی هم آنها از شما مواظبت کنند. اشکالی هم ندارد. کودکان بیش از آنکه به فریاد تحکم آمیز توجه کنند، به تقاضای کمکی که صادقانه بیان شود واکنش مثبت نشان میدهند. منظور این نیست که کودک را به انجام کاری در مقابل عمل ناپسندش وادارید، بلکه منظور جلب همدلی اوست. از چنین جملاتی استفاده کنید: " اگر لباساتو نپوشی نمیتونم ببرمت مدرسه و خیلی ناراحت میشم."، "اگر سوار ماشین نشی دیر میرسیم و من خجالت میکشم"، "وقتی اتاقت رو مرتب نمیکنی فکر میکنم خستگی من خیلی برات مهم نیست."

- در آینه نگاه کنید
به معنای واقعی کلمه، در زمان عصبانیت خودتان را در آینه نگاه کنید. تصویر زیبایی نخواهد بود. از طرفی عصبانی ماندن در زمانی که به چهره خودتان خیره شده اید کار آسانی نیست.

- آب سرد را فراموش نکنید
آب سرد آتش خشم را هم خاموش میکند. هنگامی که دیدید اوضاع به سمت خطرناک شدن پیش میرود، صورت خود را با آب سرد بشویید.

- تنفس عمیق
نفس عمیق بکشید - دم و بازدم - این کار موجب میشود که کنترل اعصاب خود را هم در دست بگیرید. تنفس عمیق برای بچه هایی که گریه میکنند هم بسیار مفید است و به آنها کمک میکند تا زودتر به حالت عادی برگردند.

- با کسی حرف بزنید
خشم خود را بر سر فرزندتان خالی نکنید، گوشی تلفن را بردارید و به یک دوست خوب یا همسرتان زنگ بزنید. داد و فریاد نکنید، بلکه بگویید که صبرتان تمام شده و به دلجویی و جمله ای تسکین دهنده نیاز دارید. احتمال اینکه یک جوک بانمک یا چند جمله دوستانه بشنوید و حالتان بهتر شود بسیار زیاد است.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۷:۵۰ توسط:123 موضوع: نظرات (0)