بک لینک -

سايت پیش بینی
وان ایکس بت
سایت شرط بندی انفجار
سایت شرط بندی
سایت بازی انفجار
سایت شرط بندی فوتبال
سایت enfejar
بت فوروارد
جت بت
سایت پیش بینی فوتبال
ثبت نام بازی انفجار
sibbet90
سایت سیب بت
ورود به سایت بازی انفجار
وان ایکس بت
سایت بازی انفجار
پوکر آنلاین
بت بال 90
انفجار آنلاین
جت بت
بازی انفجار
سایت بازی انفجار

 خریدار روغن سوخته و خرید روغن سوخته بصورت لیتری و بشکه ای خریدار روغن سوخته و خرید روغن سوخته بصورت لیتری و بشکه ای .

خریدار روغن سوخته و خرید روغن سوخته بصورت لیتری و بشکه ای

وقتی ناراحتید پول شماری کنید!!!!!!!!!

بررسی پژوهشگران نشان می دهد که شمردن پول، روحیه انسان را بالا می برد حتی اگر پول متعلق به خودش نباشد.نتایج این بررسی همچنین موید آن است که به یادآوردن پول‌هایی که در گذشته هزینه شده ممکن است باعث افزایش غم و اندوه انسان شود. پژوهشگران معتقدند معامله کردن با پول و فکر کردن به آن می‌تواند دردها یا احساس تنهایی فرد را کاهش دهد. روانشناسان به افرادی که احساس درد و تنهایی می‌کنند توصیه می‌کنند زمانی که احساس ناامیدی و غم و اندوه می‌کنند پول بشمارند و اگر پول نداشتند پول دیگران را بشمارند. به گزارش شبکه خبر و پاتوق۹۸، پژوهشگران بر این باورند که فکر کردن به پول یا معامله کردن با پول روحیه انسان را بالا می برد و نگرانی او را رفع می‌کند. همچنین شمردن پول اعتماد به نفس انسان را افزایش می‌دهد. پژوهشگران در آزمایش‌های خود از ۸۴ دانشجوی چینی دریافتند که بازی با پول انسان را خسته نمی‌کند بلکه روحیه او را تقویت می‌کند.

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۴۵ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

راههای برای افزایش تمرکز برای موفقیت در امتحانات

افرادی که آب به میزان کافی می‌نوشند تمرکز بیشتری در گرفتن اطلاعات و انجام فعالیت‌های فکری دارند، لذا توصیه می‌شود به میزان کافی آب بنوشید.

به گزارش فارس، دانشگاه‌ شهیدبهشتی توصیه‌هایی را برای ایام امتحانات دانشجویان ارائه کرد:

۱- مطالب یک نیم سال تحصیلی را به تدریج بیاموزید و از انباشتن مباحث در شب امتحان پرهیز کنید.

۲- کل مطالب آموزش داده شده را ترکیب کنید و به طور مفهومی آنها را به خاطر بسپارید.

۳- در هفته‌های پیش از شروع امتحان، برنامه‌ای منظم برای مرور دروس خود تنظیم کنید.

۴- بین دوره‌های مرور وقفه ایجاد کنید (بعد از هر ۴۵ دقیقه مطالعه، ۱۵ دقیقه استراحت کنید)

۵- اگر وقت کافی برای مطالعه ندارید برای مطالب مهم‌تر تمرکز کنید.

۶- تنظیم وقت با توجه به مطالبی که باید خوانده شود به کاهش استرس کمک می‌کند.

۷- نگرش خود درباره تجربه امتحان تغییر دهید و سعی کنید از مطالعه لذت ببرید.

۸- سؤالات احتمالی را با توجه به شیوه هر استاد پیش‌بینی کنید.

۹- از همکلاسی‌هایی که اضطراب ایجاد می‌کنند و آرامش شما را به هم می‌ریزند دوری کنید.

۱۰- مراقب تغذیه، ورزش و سلامت جسمانی خود باشید.

۱۱- شب امتحان خواب کافی و تغذیه مناسب داشته باشید و به موقع سر جلسه حاضر شوید.

۱۲- در جلسه امتحان ابتدا به سؤال‌هایی که تسلط دارید پاسخ دهید و وقت خود را بر سر موردی که نمی‌دانید از دست ندهید.

همچنین برای آمادگی بیشتر در امتحانات توصیه‌های تغذیه‌ای زیر پیشنهاد می‌شود:

۱. مصرف پروتئین همراه صبحانه قبل از امتحان موجب افزایش هوشیاری و تمرکز بهتر می‌شود، بنابراین مصرف تخم مرغ، پنیر و شیر به توان مغز کمک می‌کند و مصرف آنها در صبح روز امتحان به همراه ترکیبات حاوی فیبر مفید است.

۲. مصرف کربوهیدرات‌های مناسب و کافی با افزایش یک ماده شیمیایی در خون به نام سروتونین باعث مهار درد، اشتها و اضطراب می‌شود، البته مصرف زیاد آنها در طی دوره امتحان توصیه نمی‌شود زیرا گلوکز به میزان زیاد منجر به کاهش قدرت یادآوری و حافظه می‌شود. پس بهتر است در دوره امتحان از مصرف شکر، بیسکویت و سایر ترکیباتی که شکر زیاد دارند اجتناب کرد.

۳. افرادی که آب به میزان کافی می‌نوشند تمرکز بیشتری در گرفتن اطلاعات و انجام فعالیت‌های فکری دارند، لذا توصیه می‌شود به میزان کافی آب بنوشید.

۴. گاهی در زمان استراحت می‌توانید چای سبز یا چای سیاه کمرنگ بنوشید، اما نوشیدن قهوه توصیه نمی‌شود زیرا کافئین بالای آن می‌تواند موجب تضعیف سیستم ایمنی و احساس عصبانیت و سردرد شود.

۵. در دوران امتحانات مصرف وعده‌های غذایی و میان وعده‌های کم حجم وکم چرب به منظور بهبود فکر اهمیت زیادی دارد برای همین بهتر است ۵ تا ۶ وعده کم حجم میل کنید.

۶. برخی از انواع ماهی مثل آزاد و تن در بهبود حافظه و فعالیت‌های فکری موثر هستند.

۷. شیر و موز به آرامش شما کمک می‌کند، شکلات نیز دارای اثر آرام بخشی است که می‌توان از آن به جای قند استفاده کرد.

۸. انجام فعالیت‌های بدنی، استرس را کم می‌کند و با تنظیم جریان خون و خون رسانی به مغز، به شما آرامش می‌دهد.

۹. رژیم غذایی پرچرب، روی تمرکز افراد اثرات منفی دارد و حافظه را ضعیف می‌کند.

۱۰. نوشابه‌های گازدار مخل آرامش و تحریک کننده هستند.

۱۱. متخصصان تغذیه معتقدند که استفاده از همه گروه‌های غذایی ( غلات، حبوبات، سبزیجات، لبنیات و گوشت‌ها) به میزان متعادل و مناسب باعث بهبود سلامت جسم و ذهن می‌شود و کل فعالیت‌های جسمی و ذهنی او در حد مطلوب قرار می‌گیرد.

صبحانه: برای این وعده غذایی استفاده از یک لیوان شیر، یک یا دو عدد خرما و همین طور کره و عسل یا چای و پنیر و گردو توصیه می‌شود، صبحانه‌های گرم مثل عدسی نیز توصیه می‌شود.

ناهار و شام: در این دو وعده غذایی سعی می‌شود تا از غذاهای مقوی و کم حجم استفاده شود و همراه غذا سبزی و ماست نیز میل شود. غذاهای حاوی نشاسته مثل برنج، سیب زمینی و نان برای شب قبل از امتحان مناسب است چون باعث می‌شود بهتر بخوابید.

میان وعده‌های صبح و عصر نیز می‌تواند شامل میوه‌ها و مغزها باشد و به هیچ وجه از تنقلات بی‌فایده مانند چیپس، پفک و ..... استفاده نشود.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۴۴ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

حکایت..............................

سقراط حکیم

روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متآثر است. علت ناراحتی اش را پرسید.
پاسخ داد: “در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم.سلام کردم. جواب نداد و با بی اعتنایی و خود خواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.”
سقراط گفت: چرا رنجیدی؟
مرد با تعجب گفت: “خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.”
سقراط پرسید: اگر درراه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد و بیماری به خود می پیچد آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟
مرد گفت: “مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم . آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.”
سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟

مرد جواب داد: احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.
سقراط گفت: همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی آیا انسان تنها جسمش بیمارمی شود؟ و آیا کسی که رفتارش نا درست است روانش بیمار نیست؟ اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟ بیماری فکری و روان نامش غفلت است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هروقت کسی بدی می کند، در آن لحظه بیماراست.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۴۴ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

تست اعتیاد به اینترنت

چقدر بیشتر از آنچه که قصد دارید، در اینترنت می‌مانید؟
۱-به ندرت ۲-گاه گاهی ۳-غالباً ۴-بکرات ۵-همیشه
شامل حال من نمی‌شود

چقدر بخاطر آنلاین ماندن، اعضای خانواده را نادیده گرفته‌اید؟
۱-به ندرت ۲-گاه گاهی ۳-غالباً ۴-بکرات ۵-همیشه
شامل حال من نمی‌شود

چقدر اینترنت را به بودن با همسرتان ترجیح می‌دهید؟
۱-به ندرت ۲-گاه گاهی ۳-غالباً ۴-بکرات ۵-همیشه
شامل حال من نمی‌شود

چقدر از طریق اینترنت، با کاربران دیگر رابطه برقرار می‌کنید؟
۱- به ندرت ۲- گاه گاهی ۳- غالباً ۴- بکرات ۵- همیشه
شامل حال من نمی‌شود

چقدر دیگران از شما، بخاطر میزان آنلاین بودن‌تان شاکی هستند؟
۱-به ندرت ۲-گاه گاهی ۳-غالباً ۴-بکرات ۵-همیشه
شامل حال من نمی‌شود

چقدر بخاطر اینترنت، نمرات و کارهایتان در مدرسه اُفت کرده است؟
۱-به ندرت ۲-گاه گاهی ۳-غالباً ۴-بکرات ۵-همیشه
شامل حال من نمی‌شود

چقدر ایمیل‌هایتان را پیش از کارهای ضروری دیگرتان چک می‌کنید؟
۱-به ندرت ۲-گاه گاهی ۳-غالباً ۴-بکرات ۵-همیشه
شامل حال من نمی‌شود

چقدر عملکرد کاری و بهره‌وری شما، بخاطر اینترنت آسیب دیده است؟
۱-به ندرت ۲-گاه گاهی ۳-غالباً ۴-بکرات ۵-همیشه
شامل حال من نمی‌شود

وقتی از شما می‌پرسند که چه کارهایی آنلاین انجام می‌دهید، چقدر در موضع تدافعی یا پنهان‌کاری قرار می‌گیرید؟
۱-به ندرت ۲-گاه گاهی ۳-غالباً ۴-بکرات ۵-همیشه
شامل حال من نمی‌شود

چقدر افکار آزار دهنده در زندگی را با افکار آرام‌بخش در اینترنت خنثی می‌کنید؟
۱-به ندرت ۲-گاه گاهی ۳-غالباً ۴-بکرات ۵-همیشه
شامل حال من نمی‌شود

چقدر وقتی در اینترنت هستید، احساس می‌کنید توان پیش‌بینی امور را دارید؟
۱-به ندرت ۲-گاه گاهی ۳-غالباً ۴-بکرات ۵-همیشه
شامل حال من نمی‌شود

چقدر فکر می‌کنید که زندگی بدون اینترنت، چیزی کسالت‌بار؛ تهی و بی‌لذت است؟
۱-به ندرت ۲-گاه گاهی ۳-غالباً ۴-بکرات ۵-همیشه
شامل حال من نمی‌شود

چقدر وقتی کسی هنگام آنلاین بودن مزاحم شما می‌شود، غُر می‌زنید؛ فریاد می‌زنید یا عصبانی می‌شوید؟
۱-به ندرت ۲-گاه گاهی ۳-غالباً ۴-بکرات ۵-همیشه
شامل حال من نمی‌شود

چقدر بخاطر قطع نکردن اینترنت، دچار بی‌خوابی هستید؟
۱-به ندرت ۲-گاه گاهی ۳-غالباً ۴-بکرات ۵-همیشه
شامل حال من نمی‌شود

چقدر فکر می‌کنید در حالت آفلاین، حواس‌پرتی دارید؛ ولی در حالت آنلاین بهتر هستید؟
۱-به ندرت ۲-گاه گاهی ۳-غالباً ۴-بکرات ۵-همیشه
شامل حال من نمی‌شود

چقدر وقتی آنلاین هستید این جمله را بکار می‌برید: فقط چند دقیقه مونده، الان میام.
۱- به ندرت ۲- گاه گاهی ۳- غالباً ۴- بکرات ۵- همیشه
شامل حال من نمی‌شود

چقدر سعی کرده‌اید از میزان آنلاین بودن خود بکاهید و موفق نشده‌اید؟
۱-به ندرت ۲-گاه گاهی ۳-غالباً ۴-بکرات ۵-همیشه
شامل حال من نمی‌شود

چقدر سعی دارید میزان آنلاین بودن‌تان را از دیگران مخفی کنید؟
۱- به ندرت ۲- گاه گاهی ۳- غالباً ۴- بکرات ۵- همیشه
شامل حال من نمی‌شود

چقدر میزان آنلاین بودن را به بیرون رفتن با دیگران ترجیح می‌دهید؟
۱-به ندرت ۲-گاه گاهی ۳-غالباً ۴-بکرات ۵-همیشه
شامل حال من نمی‌شود

چقدر وقتی آفلاین هستید، احساس افسردگی و عصبیت دارید که با آنلاین شدن از بین می‌رود؟
۱-به ندرت ۲-گاه گاهی ۳-غالباً ۴-بکرات ۵-همیشه
شامل حال من نمی‌شود

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
جمع نمرات بین ۲۰ تا ۴۹ = کاربر معمولی هستید.
جمع نمرات بین ۵۰ تا ۷۹ = دارید دچار مشکل اعتیاد اینترنتی می‌شوید، مراقب باشید.
جمع نمرات بین ۸۰ تا ۱۰۰ = شما به اکثر پرسش‌ها، نمرات ۴ یا ۵ داده‌اید. شما دچار اعتیاد اینترنتی هستید و باید مشکل‌تان را در اسرع وقت حل کنید. واقعاً فکر کنید که اگر در پرسش دوم، جواب شما ۴ بوده است؛ چه بر سَر خودتان آورده‌اید؟



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۴۳ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

مشاوره روانشناختی چیست؟ و آیا لازم است ما به مشاور مراجعه کنیم؟

در عمل، بین روان‌درمانی و مشاوره مرز کاملا روشنی وجود ندارد. به این معنا شیوه و اصول کار در هر دو مورد تا مقدار بسیار زیادی شبیه به یکدیگر هستند. مشاوره روانشناسی کاری تخصصی است که فقط در حیطه صلاحیت متخصص روانشناس است و با راهنمایی، نصیحت و پند و اندرز که هر کسی می‌تواند خود را در آن متخصص بداند تفاوت زیادی دارد. در مشاوره روانشناسی متخصص روانشناس همان الگوها، متدها و شیوه‌های آزمایش شده‌ علمی را بکار می‌برد که در مورد روان‌درمانی به تایید رسیده‌اند. تشخیص اینکه مراجعه‌کننده احتیاج به مشاوره و یا روان‌درمانی دارد همیشه احتیاج به دقت و بررسی کافی دارد.

بسیاری از مواقع موضوعی که مراجعه‌کننده بخاطر آن به روانشناس مراجعه می‌کند نه برای خود وی و نه برای روانشناس از اول به روشنی قابل تشخیص نیست. برای مشاوره درست لازم است که سوالات خاصی پاسخ بگیرند.

مدیر یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای برای مشاوره در خصوص آماده‌سازی (Coaching) به من مراجعه می‌کند. وی گزارش می‌دهد که در طی سال گذشته آنقدر تغییرات مختلف در محل کار وی پیش آمده و در جریان آن تعداد زیادی از کارمندان جابجا شده‌اند (استخدام جدید، اخراج و انتقال به شعبه‌های دیگر) که وی مجبور بوده‌است بخاطر توقع رییس بالادست خود وظایف زیادتری را بر عهده بگیرد، بطوری که توانش بشدت تحلیل رفته و احساس فشار عصبی دائمی دارد. این موضوعات در طول زمان بر روی روابط خانواده‌گی وی تاثیر منفی گذارده و در زندگی هیچ چیزی خوشحالش نمی‌کند و علاقه‌اش را به همه چیز از دست داده‌است. حس آدمی را پیدا کرده که تحت کنترل دیگران قرار دارد. همچنین به یاد دارد که در دوران دبیرستان نیز همین حالات را داشته است.

در این مثال می‌شود دید که موضوعی را که مراجعه‌کننده با خود آورده‌است چندین چیز را در بر می‌گیرد و نه تنها موضوع چندین‌جانبه است بلکه هدف مراجعه‌کننده نیز هنوز معلوم نیست. آیا موضوع «فشار کاری» است و برای مثال لازم است که در اولین قدم با رفتن به یک مرخصی قدری از شرایط کنونی فاصله بگیرد و بعد از آن باید با سنجیدن موقعیت وی در روابط کاری برای بوجود آوردن تغییرات لازم در سیستم رفتار شغلی و رابطه‌ای وی از فشار کار وی کاسته شود تا بتواند با آرامش لازم حرکت کند، آیا لازم است برای بهبود رابطه خانوادگی وی اقدام کرد تا از فشارهای وی در این زمینه کاسته شود، یعنی کارهایی که می‌شود به کمک مشاوره به آنها رسید؟ یا اینکه موضوع اصلی وجود یک نوع گرایش و یا اختلال افسردگی است که سایه خود را در روبرویی وی با پیش‌آمدهای زندگی و کارش گسترده‌است و در این حال نه تغییر در روابط کاری و خانوادگی بلکه تغییر افسردگی باید مد نظر قرار بگیرد و فرد باید در یک دوره روان‌درمانی قرار بگیرد.



شاخص‌های اصلی مشاوره

چیزی که این دو شیوه را از یکدیگر متفاوت می‌کند از یک طرف عمق و گستردگی موضوع و هدف و از طرف دیگر زمان است.

مشاوره همیشه بر روی موضوعی مشخص متمرکز می‌شود (مثلا: «یک ترم بیشتر به امتحانات پایانی نمانده و من اصلا نمی‌توانم خودم را متمرکز کنم») و با هدف «پیش‌گیری» و یا «مشکل گشایی» صورت می‌گیرد. در این راه شکافتن موضوع مشخص از زاویه‌های واقعی‌بودن، تشریح چرایی مشکل و راه‌یابی و مشکل‌گشایی اساس مشاوره را تشکیل می‌دهند. در کار مشاوره اختلالات روانی موضوع کار نیستند و رفع بیماری نیز ابتدا به ساکن هدف نیست؛ ولی ممکن است در طول مشاوره به این رسید که دلیل سخت‌جان شدن مشکلاتی که فرد به خاطر آنها به مشاور مراجعه کرده‌است وجود اختلال روانی است که در آن صورت بخاطر عمق و گستردگی مشکل باید راه روان‌درمانی را در پیش گرفت.

بنابراین مشاوره تنها برای موضوعاتی مناسب است که اختلال و بیماری محسوب نمی‌شوند و فرد مراجعه‌کننده اساسا با برخورداری از توان روانی و پتانسیل مناسب در کنار برقرار بودن روابط کاری و خانوادگی و اجتماعی مناسب امکان تاثیر گذاشتن بر موضوعات را با استفاده از مشاوره دارد. یعنی می‌تواند راههای مناسبی را که در جریان مشاوره حول یک موضوع کاملا مشخص با آنها آشنا می‌شود، بوضوح دریابد، به آنها تکیه کند و به تنهایی این راهها را در زندگی روزمره خود بکار ببندد.



مراجعه به مشاور روانشناس فقط برای گروهی خاص از افراد نیست بلکه هر کسی می‌تواند در هر موقعیتی احتیاج به مشاور پیدا کند، بخصوص زمانی که بخواهد جوانب مختلف تصمیم و حرکت زندگی خود را بهتر ببیند. بطور کلی عرصه‌هایی را که یک فرد در زندگی با آنها روبرو است می‌توان در غالب تصویر زیر نشان داد.

موضوعاتی که در چهارچوب این عرصه‌ها مطرح می‌شوند بیشمارند و عمق و گستردگی موضوع و هدف نیز از فردی تا فرد دیگر متفاوت است، حتی در یک عرصه و برای مثال در عرصه «رابطه فرد با خود و با محیط و افراد». در عمل هیچیک از این عرصه‌ها از یکدیگر مستقل نیستند و نمی‌توان تاثیر یک مشکل را در یکی از این عرصه‌ها تنها و تنها در همان عرصه دید ولی عمق و گستردگی تاثیرات هر مشکل در یک عرصه تعیین‌کننده است که عرصه‌های دیگر تا چه حد از آن تاثیر بپذیرند.

در مورد روان‌درمانی معمولا به دلیل عمق و گستردگی موضوعات همه یا اکثر این عرصه‌ها در فرد مراجعه‌کننده به نحوی دچار اختلال شده‌اند. در حالیکه در مشاوره تنها یک و یا چند موضوع از یک عرصه خاص موضوع مشاوره قرار می‌گیرد (برای مثال در یکی از این زمینه‌ها: «مشکلات خانواده‌گی»، «مشکلات شغلی»، «مشکلات تمرکز حواس»، «مشکلات از دست‌دادن افراد نزدیک و غم‌گساری»، «مشکلات زندگی با شریک زندگی»، «بحرانهای زندگی و رشد و هویت»، «مشکلات طلاق و جدایی»، «مشکلات غریبی و غربت»، «مشکلات انزوا و تنهایی»، «مشکلات بیکاری»، «مشکلات تصمیم‌گیری»، «انتخاب دوست و همسر»، «مشکلات تربیت فرزندان»، «مشکلات درس و مدرسه»، «مشکلات با افراد خانواده» و غیره).

این موضوعات بطور معمول در روان‌درمانی هم مطرح هستند ولی شاخص اصلی در کار مشاوره در این است که فرد مراجعه‌کننده اساسا سرسختی روانی و پتانسیل مناسبی برای تغییر، امکان بهره‌گیری فعال و بکارگیری راه‌عملها را بصورت متکی به خود دارد و همچنین با یک و یا حداکثر دو موضوع مشخص (بصورت استتار شده) به مشاور مراجعه می‌کند. از این روی در مشاوره تمرکز کار بر روی موضوع مشخصی است که مراجعه‌کننده با خود آورده و تمرکز بر این موضوع بدون نیاز به بررسی و کار بر روی عرصه‌های دیگر زندگی فرد شدنی است.

در کنار این مشخصه اساسی، باید به معیار زمان، یعنی طول و تعداد جلسات اشاره کرد. مشاوره می‌تواند فقط در یک جلسه به نتیجه بنشیند و یا بنابر پیچیده‌بودن موضوع, لازم باشد برای آن تعداد زیادتری جلسه اختصاص داد. ولی به هر حال تعداد جلسات
مشاوره بسیار محدودتر از تعداد جلسات روان‌درمانی است. همچنین جلسات مشاوره می‌توانند از همان ابتدا نه بصورت هفتگی و منظم، بلکه با فواصل طولانی‌تر و یا نزدیک‌تر برنامه‌ریزی شوند (و این موضوع در مقایسه با روان‌درمانی که حتما باید بصورت هفتگی (یک الی دو جلسه در طی هفته) و منظم برگزار شود متفاوت است).


شیوه‌های مشاوره در روانشناسی


همانطور که بارها اشاره کردم مشاوره یک علم است. دارای الگوها، متدها و شیوه‌های آزمایش شده علمی است و اساس و معیارهایی دارد که می‌توان آنها را آموخت، تجربه کرد و به دیگری نیز یاد داد. وقتی از الگوها، متدها و شیوه‌های آزمایش شده علمی صحبت می‌کنیم کاملا مشخص است که نه تنها مشاوره یک تخصص آکادمیکی است، بلکه اجرای آن تنها توسط متخصص دوره‌دیده در این رشته و دارای پروانه کار ممکن است.

بنابراین در کار مشاوره نیز از شیوه‌ها و تکنیکهایی استفاده می‌شود که از دل روان‌درمانی بیرون آمده‌اند مانند، روانکاوی، روان‌درمانی عمقی‌نگر، رفتاردرمانی، روان‌درمانی شناختی، درمانی گشتالت‌، روان‌درمانی سیستمی و غیره.

در کار مشاوره این شیوه‌ها، الگوها و متدها تنها با خواست روشنگری یا تقویت یک بخش مشخص از شخصیت فرد (شامل «سازمان دریافتهای حسی فرد از محیط»، «سیستم سنجش و ارزش‌گذاری» ، «معیارها و اعتقادات»، «نحوه تاثیرگذاری و تاثیر پذیری متقابل» و «شیوه پاسخ‌گویی فرد به مشکلات») بکار گرفته می‌شوند و اساسا با باورهای نادرستی که تحت عنوان «تغییر کلی انسان» توسط برخی از افراد بی‌صلاحیت ترغیب می‌شوند فرق دارند. یعنی از این متدها هیچ وقت نمی‌توان برای عملی کردن وعده‌های دروغین، مانند اینکه «انسان اساسا انسان خوشبختی خواهد شد» و یا «به رستگاری خواهد رسید»، استفاده کرد
.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۴۳ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

ازدواجهای فامیلی آری یا نه؟؟؟!!!

شعار معروف بهداشت جهانی مبنی بر "پیشگیری بهتر از درمان است " را همه شنیده ایم ولی ، امر مقدس ازدواج مسئله ای است که اغلب آمیخته به به احساسات و هیجانات است و مانع از تصمیم گیری منطقی می باشد و به همین خاطر امر پیشگیری در ازدواجهای فامیلی کار سختی بوده و اغلب والدین در بدو ازدواج فرزندان شان به آن توجه نمی کنند.

بنابراین لازم دیدم نظرات دو نفر از مشاوران که در مجله سلامت درج شده بود را برای خوانندگان محترم بیاورم و تصمیم را به خود جوانان واگذار نمایم ، و معتقدم آگاهی و داشتن اطلاعات و آموزش پیش از ازدواج بهترین راهکار برای عملیاتی نمودن این شعار می باشد.

کارشناسان موافق و مخالف ازدواج فامیلی نظریه‌های مختلفی دارند که شنیدنی است اما همه، این مساله علمی را قبول دارند که احتمال بروز مشکلات ژنتیکی در ازدواج‌های غیرخویشاوندی 2 تا 3درصد است. در حالی که این رقم برای ازدواج‌های خویشاوندی به 4 تا 5درصد می‌رسد. هرچند شاید به نظر این تفاوت یک درصدی اندک باشد اما با احتساب آمار موالید سالیانه عدد قابل‌توجهی می‌شود یعنی اگر بخواهیم بدون ضرورت انجام مشاوره ژنتیک ازدواج‌های فامیلی را توصیه کنیم، نمی‌توانیم به سادگی بار اقتصادی و مشکلات دیگر این افراد بیمار را که به جامعه تحمیل می‌شود، نادیده بگیریم.

دکتر بدری‌السادات بهرامی تصمیم نهایی را به‌عهده چنین خانواده‌هایی می‌گذارد اما همه معایب و محاسن چنین ازدواجی را برایمان می‌شکافد تا همه از این توصیه‌ها استفاده کنند. همه کارشناسان معتقدند قبل از هر چیز و حتی قبل از علنی کردن این خواستگاری در خانواده لازم است مشاوره ژنتیک صورت گیرد و سپس با مطرح کردن این موضوع دختر و پسر را به سمت عواطف سوق داد. در این شرایط آسیبی به عواطف و احساسات طرفین وارد نمی‌شود.

نظر روان‌‌شناس

دکتر بهرامی/ مشاور خانواده

اول مشاوره ژنتیک، دوم مشاوره روان‌شناسی

قبل از هر ازدواجی لازم است دو طرف یکدیگر را مورد ارزیابی قرار دهند و بررسی کنند که آیا با هم تناسب دارند یا خیر. این مورد در ازدواج‌های فامیلی نباید فراموش شود. بسیاری از مردم گمان می‌کنند چون خانواده دختر و پسر یکدیگر را می‌شناسند، فضایی را که دختر و پسر در آن پرورش یافته‌اند و حتی آسیب‌های آن را خوب می‌شناسند و به قولی جمله معروفی دارند که می‌گویند «او را مثل بچه خودم بزرگ کرده‌ام» پس نسبت به بررسی و ارزیابی این تناسب‌های مهم نیازی احساس نمی‌کنند. اتفاقا اکثر مشکلات هم از این طرز فکر ناشی می‌شود که دو خانواده بی‌گدار به آب می‌زنند. پس اجازه بدهید بدون آنکه بگوییم ازدواج فامیلی خوب است یا بد، با هم بدی‌ها و خوبی‌های این تصمیم یعنی وصلت با فامیل را بررسی کنیم. شاید وقتی محاسن و معایب آن را بدانید بهتر بتوانید انتخاب کنید و در هر ازدواجی که دارید چه با فامیل و چه غریبه، موفق و خوشبخت شوید.

از مزایای ازدواج فامیلی شروع می‌کنیم. شما در اغلب موارد از نظر تناسب خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی و اعتقادی که بسیار مهم هستند مشکلی با خانواده عروس یا داماد نخواهید داشت چون طبقه خانوادگی‌- اجتماعی فامیل عموما یکسان است و فقط استثنای 10 درصدی وجود دارد که عده‌ای خیلی بالاتر از سطح فامیل یا خیلی پایین‌تر از آن باشند و با یکدیگر در تناسب قرار نگیرند. پس برخی از تناسب‌هایی که ما برای ازدواج نیازمند آنها هستیم در ازدواج‌های فامیلی، خود‌به‌خود وجود دارد.

در اینجا به دلیل وجود چنین تناسب‌هایی که با فامیل خود داریم، گمان می‌کنیم تناسب شخصیتی و عاطفی هم بین فرزندان ما با یکدیگر برقرار است. بنابراین انتظار داریم دخترخاله، پسرخاله یا دختر دایی، پسر عمه از لحاظ شخصیتی و اخلاقی هیچ تضادی با هم نداشته باشند و مناسب یکدیگر باشند.

این باور غلط می‌تواند زمینه بی‌انگیزه و بی‌رغبت‌شدن دختر و پسر جوان یا خانواده‌های آنها شود و آنها را از ارزیابی و بررسی اینکه آیا در تناسب اخلاقی و شخصیتی با هم هستند منصرف کند. اگر دقت کنید متوجه می‌شوید چون مادر یا پدر این دختر و پسر که مربی آنها هستند و نقش پررنگی در پرورش ساختار تربیتی آنها دارند، غریبه هستند این تفاوت‌ها پدید می‌آید. گذشته از اینها برخی خصوصیات اخلاقی خواهر و برادران و دیدگاه آنها با یکدیگر در تضاد است. در نتیجه امکان دارد زوجی دخترخاله و پسرخاله باشند اما علاوه بر تفاوت دیدگاه پدرانشان که غریبه‌اند، شخصیت و اخلاق مادران آنها نیز یکسان نباشد. بنابراین توصیه می‌کنم همه دختر و پسرها قبل از حرکت به سمت عواطف و دلباخته شدن در مورد این تناسب‌ها و اینکه آیا مناسب هم هستند یا نه، بررسی کنند و خانواده‌ها اجازه دهند آزادانه تصمیم بگیرند.

مزایای ازدواج فامیلی‌

گفتیم برای اینکه ازدواج موفقی داشته باشیم، نیاز داریم تناسب‌های لازم را با همسرمان داشته باشیم. شاید معادل این عبارت متناسب بودن که در روان‌شناسی به‌کار می‌بریم بتوان عبارت هم‌کفو بودن در تعالیم اسلامی را ذکر کرد. این تناسب‌ها در برخی از حوزه‌ها حتما باید وجود داشته باشند وگرنه زندگی زوجین با مشکل مواجه می‌شود.

از مهم‌ترین موارد، تناسب خانوادگی است. مقصود ما شیوه‌ها و سبک تربیتی است که با آن رشد کرده‌اند و از کودکی بنا به سلیقه خانواده و والدین خود تحت قواعد خاصی بوده‌اند. به عنوان نمونه اگر فردی در فضایی بزرگ شده باشد که در آن خانواده خیلی به زن اهمیت نمی‌دهند و مرد قدرت مطلق است، نمی‌تواند با دختری ازدواج کند که در خانواده‌اش زن‌ها همه‌کاره بودند. زندگی این دو مصداق دو پادشاهی می‌شود که در یک ملک نمی‌گنجند. مثال‌ها برای فضای متفاوت تربیت فراوان است و اگر چنین تناسبی نباشد باعث مشکلات جدی می‌شود. گاهی اوقات زن و شوهری با اختلافات جدی به ما مراجعه می‌کنند که در نگاه اول درمی‌یابیم ازدواج این دو هیچ تناسبی نداشته است. یکی در خانواده‌ای بزرگ شده که معتقد بودند اگر فلانی موفق است حتما تلاش و پشتکار داشته در حالی که خانواده طرف دیگر موفقیت افراد را در این می‌دیدند که حتما برای خود طلسم یا دعای جادو جمبلی گرفته که پیشرفت در کار و رونق زندگی به دست آورده است. طبیعی است چون این خانم و آقا تناسب خانوادگی ندارند، نمی‌توانند با هم خوب زندگی کنند. شکل‌گیری افکار و شخصیت آنها کاملا از هم متفاوت است. این تناسب اغلب در ازدواج فامیلی وجود دارد و چنین نگرانی‌ای برای زوج‌های فامیل منتفی است.

تناسب دیگری که حتما باید وجود داشته باشد، تناسب فرهنگی است. یعنی فرهنگ که عبارت است از بایدها و نبایدها و ارزش‌ها و ضدارزش‌های ما باید با همسرمان در تناسب باشد. یعنی این طوری نباشد که اگر ما ارزش کسی را به پول و ثروت او می‌دانیم، همسرمان در نقطه مقابل باشد و بگوید ارزش افراد به میزان تحصیلات آنها یا دیگر معیارهاست نه ثروت آنها و مدل ماشین‌شان. به علاوه در دید وسیع‌تر فرهنگ ما در بحث کلان هم باید در تناسب یکدیگر باشد که در ازدواج فامیلی چنین مشکلی وجود ندارد.

بایدها و نبایدهای یک دختر اهل آذربایجان با دختر یا پسری که در شمال کشور یا جنوب بزرگ شده است، یکسان نیست. فاصله‌‌ای در این میان هست که به تناقض می‌انجامد. این اختلاف فرهنگی نقطه آغازین دعواها و اختلافات آنهاست.

مساله دیگر، تناسب اعتقادی است. از آنجا که اعتقادات، جنس محکمی دارند و هر فردی با هر اعتقادی چه شیعه و سنی، چه بودایی و حتی لائیک حاضر است پای عقاید خود بایستد، نداشتن تناسب اعتقادی واقعا مساله‌ساز است. هر کدام از ما برای خود اعتقاداتی داریم که فقط به خودمان ربط دارد اما وقتی قرار شد در کنار هم و به عنوان زوج زندگی کنیم نمی‌توانید بگویید موسی به دین خود، عیسی به دین خود.

در ازدواج فامیلی جنس اعتقادات خانواده از یک نوع است و همین مساله یعنی نداشتن یک دسته از درگیری‌ها و مشکلات. پس تناسب اعتقادی هم منتفی می‌شود.

معایب ازدواج فامیلی

مساله تشابه‌های ژنتیکی و بیماری‌های ارثی که امکان انتقال آن در ازدواج فامیلی بالاتر می‌رود از معایب مهمی است که به این انتخاب وارد است و شاید افراد این را بزرگ‌ترین عیب بدانند اما از معایب جدی که در ازدواج‌های فامیلی وجود دارد این است که اگر اختلافی بین زن و شوهر جوان ایجاد شود مشکل آنها به خانواده‌هایشان و در نتیجه به کل فامیل بسط داده می‌شود. اصل و ریشه این اختلافات از آنجایی ناشی می‌شود که بعد از ازدواج نسبتی که بین ما و خاله یا عمه یا زن‌دایی‌مان بوده است حالا تغییر می‌کند و او را مادر همسرمان می‌دانیم نه همان خاله‌ جان یا عمه جان. شاید هنوز هم عمه یا خاله جان را دوست داشته باشیم اما حس ما نسبت به او تغییر می‌کند. توقعی که از او داریم رنگ دیگری می‌گیرد و او مادرشوهر یا مادرزن ماست نه خاله جانی که از کودکی برایمان عزیز بوده است. در واقع چون حس ما تغییر کرده و نوع توقعات‌مان در این قالب جدید عوض شده‌اند این روند اتفاق می‌افتد. شما با این ازدواج تماس‌ها و برخورد‌هایتان بیشتر می‌شود و به دنبال عمیق‌تر شدن رابطه با هم در تعارض قرار می‌گیرید چون منافع شما با هم در تقابل‌اند یا لااقل حس شما این را القا می‌کند که چنین حالتی وجود دارد. شاید تا به حال بیش از صد مورد زوجینی را دیده‌ام که با هم فامیل بوده‌اند و در 3 گروه خوشبخت، متوسط و مساله‌دار و در آستانه طلاق قرار داشتند و بدون استثنا همه آنها این تغییر حس را گزارش می‌کردند.

همین جا لازم است بگویم اگر شما اصرار دارید با هم ازدواج کنید و مشاوره ژنتیک هم انجام داده‌اید و مانعی وجود ندارد قبل از ازدواج حتما با یک مشاور صحبت کنید تا با آموزش برخی نکات مهم به شما کمک کند این حس خود را در اختیار بگیرید. او باید مهارت‌هایی را به شما آموزش دهد تا جزو مواردی از ازدواج فامیلی باشید که هم‌اکنون زن و شوهرانی خوشبخت هستند.

مشاور به شما می‌آموزد چطور با فراگیری مهارت‌های بهتر زیستن، رفتاری با مادر همسرتان داشته باشید که نه تنها نقش قبلی را حفظ کند بلکه در جایگاه خاص‌تری هم قرار بگیرد.

اگر مهارت ارتباط سالم با خانواده همسر را یاد بگیرید، می‌توانید مانع اختلافات خانوادگی شوید و این یعنی مدیریت صحیح و داشتن خانواده‌ای سالم. در این شرایط شما قادرید مشکلات بین خود و همسرتان را حل و فصل کنید و اگر مهارتی را که برای داشتن زندگی سالم باید داشته باشید، ندارید با کمک مشاور می‌توانید آن را یاد بگیرید. این نکته مهم را به خاطر بسپارید که اگر فاقد مهارت‌های مهم زندگی باشید چه با فردی که در خانواده و فامیل است و چه با فردی که غیر‌آشناست، ازدواج کنید موفق نخواهید بود. اگر نتوانید با همسرتان و خانواده او درست رفتار کنید، اگر نتوانید مشکلات را ارزیابی کنید، تفاوتی نمی‌کند شرایط ازدواج‌تان چه باشد، چون در هر صورت بازنده هستید.

یکی دیگر از بدی‌هایی که ازدواج فامیلی دارد این است که با ازدواج کردن خانواده ‌ما گسترده‌تر نخواهد شد. در حالی که اگر با یک فرد غریبه ازدواج کنیم، اعضایی جدید به خانواده ما اضافه می‌شود. گسترش روابط و برخورداری از حمایتی گسترده از محاسنی است که با ازدواج فامیلی از آن بی‌بهره می‌مانیم.

اما وقتی حسن ازدواج فامیلی کامل می‌شود که ارزیابی و پاسخ بله یا نه دادن هریک از خانواده‌ها چه دختر و چه پسر به راحتی پاسخ گفتن به غریبه‌ها مقدور باشد و هیچ‌کدام یکدیگر را مجبور نکنند خلاف میلشان بله یا خیر بگویند.

شاید دخترعمو یا عمه شما به هر دلیلی که برای خودش دارد تمایل نداشته باشد پاسخ مثبتی به شما بدهد. لازم است با برخورد منطقی و انسانی به خواسته او احترام بگذارید.

قابل توجه والدین اینکه، هر خواهر یا برادری هم باید چنین آزادی عمل و انتخابی را به خواهر و برادرش بدهد. نباید این تصمیم و خواستگاری بر روابط آنها تاثیر بگذارد. اگر شما علاقه خاصی به خواهر یا برادرزاده‌تان دارید نباید طوری عمل کنید که آزاداندیشی و حق انتخاب را از بچه‌ها سلب کنید. باید این ذهنیت را داشته باشید که او در بزرگسالی فردی را از غریبه‌ها به همسری بگیرد. آنها باید اختیار در انتخاب داشته باشند و اگر قرار باشد نوعی سرنوشت از پیش‌تعیین‌شده بر آنها تحمیل شود می‌تواند جزو معایب بزرگی باشد که باید منتظر باشید کی و کجا این آسیب بر زندگی آنها وارد شود. ازدواج فامیلی اگر ضرورت اصلی یعنی مشاوره ژنتیک را پشت سر بگذارد و سپس بررسی و مشاوره ازدواج هم صورت بگیرد نه تنها مشکل و خدشه‌ای به رابطه خواهر و برادرها وارد نمی‌کند بلکه زندگی را شیرین می‌کند. در مقابل اگر این نکات رعایت نشود، ازدواجی تلخ‌تر از این ازدواج نیست.

نظر روان‌‌پزشک

دکترغلامحسین قائدی/ روان‌پزشک ، استادیاردانشگاه علوم پزشکی شاهد

حتی‌المقدور از ازدواج فامیلی پرهیز کنید

افراد به دلایل مختلفی، تمایل به ازدواج فامیلی دارند. برخی از افراد دیدگاه سنتی و متعصبانه‌ای دارند و تفکرشان به گونه‌ای است که اگر به عنوان نمونه اموالی به دست می‌آورند آن را تقسیم نکنند و بر همین اساس فکر می‌کنند اگر فرزندان‌شان در فامیل خودشان ازدواج کنند، در خانواده خودشان باقی می‌ماند و تصورشان بر این است که ازدواجی که درون اقوام خودشان صورت بگیرد، موفق‌تر خواهد بود.

دیدگاه دیگر، مربوط به افرادی است که می‌گویند چون فرزندانمان از ابتدا با هم بزرگ شده‌اند، پس شناخت بیشتری از یکدیگر دارند و اخلاق و منش یکسانی دارند، در نتیجه اگر با هم ازدواج کنند، زندگی موفقی خواهند داشت. با توجه به صنعتی‌شدن و پیشرفت جوامع، بسیاری از این دیدگاه‌ها منسوخ شده است.

زمانی که یک دختر و پسر که دارای بارهای ژنتیکی مشابه هستند با هم ازدواج کنند، بیماری‌های مختلفی که در خانواده وجود داشته در این ژن‌ها وجود دارد و زمانی که این ژن‌ها با هم جمع می‌شود، بیماری‌ها خودشان را نشان می‌دهند. این قضیه خصوصا در مورد بیماری‌های روان‌پزشکی بسیار صادق است. اگر زن و شوهری که دارای اختلالات روانی هستند با هم ازدواج کنند، درگیری‌هایی در خانواده ایجاد می‌شود که هم در خانواده و هم در جامعه تبعات مثبتی نخواهد داشت.

از سوی دیگر نمی‌توان منکر این قضیه بود که کسانی که با هم ازدواج می‌کنند باید دارای تشابهات زیادی باشند؛ تشابهات مذهبی، اعتقادی، تحصیلی، شغلی، مالی، خانوادگی، طرز تفکر در مورد اداره زندگی، روابط جنسی و فرهنگی همگی همراه بلوغ فکری و عاطفی، یک ازدواج موفق را برای افراد رقم می‌زند.

اما نقص عمده‌ای که ازدواج فامیلی دارد این است که به این تشابهات توجه نمی‌شود و صرف اینکه خانواده‌ها همدیگر را می‌شناسند، این ازدواج شکل می‌گیرد. در حالی که برای ازدواج شناخت خانواده کفایت نمی‌کند و باید دختر و پسری که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند، تشابهاتی که ذکر شد را داشته باشند و شناخت خانواده بعد از آن حایز اهمیت است.

مساله مهم دیگری که در ازدواج فامیلی مطرح است این است که معمولا اختلاف‌های خانوادگی و فامیلی به زندگی زوجین کشیده می‌شود و بر روابط آنها تاثیر می‌گذارد و زندگی زناشویی آنها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

این مساله دو وجه دارد؛ وقتی دو نفر با نسبت فامیلی با هم ازدواج می‌کنند، ارتباط گسترده‌ای پیدا می‌کنند و زمانی که یک اختلاف خانوادگی به وجود می‌آید، ممکن است یکی از زوجین با نیت حل اختلاف از اقوامش حمایت کند و همسرش هم از طرف دیگر حمایت کند. این موضوع نه تنها اختلاف‌ها را حل نمی‌کند بلکه سبب افزایش آن می‌شود و دامنه‌اش به زندگی این زوج هم کشیده می‌شود. وجه دیگر این مساله، زمانی که زن و شوهر با هم اختلاف پیدا می‌کنند، نمایان می‌شود. در ازدواج‌های فامیلی، نقش حمایتی خانواده‌ها در زمان اختلاف زن و شوهر بیشتر است و ممکن است مشکل‌ساز شود. البته باید گفت نمی‌توان قانون کلی صادر کرد و گفت چنین حمایت‌هایی همواره اختلاف‌ها را بیشتر می‌کند.

این موضوع رابطه مستقیم با بلوغ فکری،‌ عاطفی زوجین و خانواده آنها دارد. ممکن است بسیاری از زوجین مشکلات و مسایل خودشان را در چارچوب خانه‌شان حل‌وفصل کنند. اما باید این نکته را در نظر گرفت که برای مسایل عاطفی و احساسی خیلی نمی‌توان چارچوب گذاشت و امکان دارد، اختلاف‌های خانوادگی یا اختلاف زن و شوهر بر یکدیگر اثر بگذارد.

بنابراین توصیه می‌شود، حتی‌المقدور افراد به دلیل مشکلات ژنتیکی و روانی به سمت ازدواج فامیلی نروند. اگر هم ازدواج فامیلی صورت گرفت، مشاوره ژنتیک و مشاوره روان‌شناسی بسیار ضروری است و حتما باید سلامت روان زن و مرد سنجیده شود و زمانی که سلامت آنها تایید شد، به تشابهاتی که قبلا ذکر شد حتما توجه شود تا ازدواج موفقی پیش رو داشته باشند.

منبع : مجله سلامت



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۴۲ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

تفاوت هوش شناختی (IQ) با هوش هیجانی (EQ)

هوش هیجانی یعنی توانایی مهار عواطف و تعادل برقرار کردن بین احساسات و منطق، به طوری که ما را به حداکثر خوشبختی برساند. هوش هیجانی همان توانایی شناخت، درک و تنظیم هیجان‌ها و استفاده از آنها در زندگی است.
هیجان‌ها، شامل حالات خوشایند و ناخوشایند احساسات ما هستند مانند:
▪ خشم: تهاجم، اوقات تلخی، پرخاش، خصومت، تند مزاجی
▪ اندوه: غصه، دلتنگی، عبوسی، ناامیدی، دل شکستگی
▪ ترس: اضطراب، بیم، ناآرامی، دلواپسی، وحشت، شوک (ترس ناگهانی)
▪ نفرت: تحقیر، اهانت، خوار شمردن، بیزاری، اکراه
▪ شرم: احساس گناه، حسرت، احساس پشیمانی، افسوس
▪عشق: پذیرش، رفاقت، اعتماد، مهربانی، پرستش
▪ شادمانی: شادی، لذت، سعادت شوق، تفریح، آسودگی، وجد، خشنودی
▪ شگفتی: جا خوردن، حیرت، بهت، تعجب
هوش هیجانی از چهار مهارت اصلی تشکیل می‌شود:
۱) خودآگاهی: توانایی شناسایی دقیق هیجان‌های خود و آگاهی از آنها به هنگام تولید. خودآگاهی، کنترل تمایلات خود در نحوه واکنش به اوضاع و افراد مختلف را نیز شامل می‌شود. فردی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار است، نسبت به احساسات خود، آگاهی بی‌واسطه و بدون وقفه دارد. به عبارت دیگر، او در همان زمان که احساسی را تجربه می‌کند، نسبت به آن آگاه است و بدان اعتنا دارد. او می‌‌تواند به خود بگوید، وای، من واقعا احساس حسادت، ترس، خودخوری، قدردانی، غرور، دفاع از خود در برابر انتقاد و ... می‌کنم. در حقیقت اگر با احساساتمان روراست و سازگار نباشیم مانند قورباغه‌ای خواهیم بود که نمی‌داند چه وقت از آبی که آرام به نقطه جوش می‌رسد بیرون بپرد. قورباغه با اینکه به راحتی می‌تواند از آب بیرون بپرد، اگر تغییر درجه حرارت به قدر کافی تدریجی باشد تا زمانی که پخته شود و بمیرد در آب باقی می‌‌ماند. اگر ما بتوانیم احساسات را از قبل پیش‌بینی کنیم، قادر به اتخاذ تصمیماتی خواهیم بود که ما را به شادکامی برساند مانند؛ می‌دانم که پشیمان می‌شوم، می‌دانم احساس گناه خواهم کرد و ... احساسات، صدای درونی ما هستند که ما را راهنمایی می‌کنند. تنها نیاز به گوش دادن به آنها است.
۲) خود- مدیریتی: توانایی در به کارگیری «آگاهی از هیجان‌ها» به منظور انعطاف پذیر ماندن و رفتارها را مثبت هدایت کردن، یعنی اینکه بتوانید واکنش‌های هیجانی خود را در مقابل همه مردم و شرایط مختلف کنترل کنید.
کنترل هیجان‌ها سبب:
۱) افزایش تحمل کافی و کنترل خشم
۲) کاهش اهانت، زد و خورد و ایجاد مزاحمت
۳) توانایی ابراز خشم به شیوه‌ای مناسب و بدون زد و خورد
۴) کاهش تعلیق و اخراج
۵) کاهش رفتار پرخاشگرانه یا آسیب رساننده به خود
۶) افزایش احساسات مثبت نسبت به شخص خود و دیگران
۷) بهتر کنار آمدن با فشار روانی و کاهش اضطراب و احساس تنهایی می‌شود.
۳) آگاهی اجتماعی: توانایی در تشخیص دقیق هیجانات دیگران و درک اینکه دقیقا چه اتفاقی در حال روی دادن است.
این موضوع اغلب به این معناست که طرز تفکر و احساسات دیگران را درک می‌کنید، حتی زمانی که خودتان همان احساسات یا تفکرات را ندارید و این همان همدلی است. پس همدلی به معنای درک احساسات دیگران است یعنی خود را جای دیگران گذاشتن، توانایی همدلی، مستقیما وابسته به توانایی تشخیص احساسات و درک آنهاست.
۴) مدیریت رابطه: توانایی در به کارگیری «آگاهی از هیجانات دیگران» به منظور موفقیت در کنترل و مدیریت تعامل‌ها، همچنین این توانایی، ارتباط واضح با شرایط و کنترل موثر تعارض‌های دشوار را شامل می‌شود.
بی‌شک همه افراد دوست دارند توسط اطرافیان خود مورد تائید، تقدیر، تشویق، تحسین و قدردانی قرار بگیرند. با هوش هیجانی بالا شما می‌توانید افراد را جذب کنید و برای خود نگه دارید زیرا، به جای اینکه در مورد آنها قضاوت کنید آنها را قبول می‌نمایید، احساساتتان را بیان کرده، آنها را نیز تشویق می‌کنید که اینکار را انجام دهند. مسئولیت احساساتتان را به عهده می‌گیرید و هیچ‌گاه تقصیر را به گردن دیگران نمی‌اندازید، نسبت به احساسات آنها همدلی و مهربانی نشان می‌دهید و آنها را درک می‌کنید، در مورد احساسات و نیازهای آنها حساس هستید ولی خود را مسئول برآورده کردن آنها نمی‌دانید چون هر شخص مسئول احساسات خود است و از این‌رو هرگز احساس سربار بودن نمی‌کنید، آنها را ملامت نمی‌کنید و به آنها حمله نمی‌نمایید، بنابراین نیازی نیست که آنها حالت تدافعی یا ضد حمله به خود بگیرند. آنها را نصحیت نمی‌کنید و به آنها نمی‌گویید چه کاری را انجام دهند، چرا که می‌دانید این کار حس استقلال آنها را از بین می‌برد و خشم آنها را برمی‌انگیزد. نسبت به آنها صادق هستید حتی وقتی که مجبورید چیزی را که برای آنها ناخوشایند است بگویید


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۴۲ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

روان شناسی دوران سالمندی

به هر حال تحولات دوران جوانی به پیری آن چنان تدریجی است که حتی ممکن خود شخص اصلا متوجه نشود و خود را در مقایسه با افراد مسن تر نه تنها پیر حس نکرده که حتی جوان هم می دانسته است همواره سالمند از دیدگاه اطرافیان آشکار تر از چیزی است که به نظر خود شخص می آید .

▪ اما نکته مهم این است که :

پیری بر خلاف آنچه غالب تصور می شود همراه با آن گونه مشکلاتی نیست که بر سر زبان ها افتاده و پیران را مردمی خسته و بیمار و افسرده و بی حافظه و جدا مانده و دل نازک و عجیب و غریب به حساب می آورند، البته ممکن است اقلیتی از پیران چنین باشند ولی این گونه اندیشه های نادرست در مورد پیران باعث رنجیدن افراد سالخورده می شود و حتی گروهی از آنان را به قبول این باورهای نادرست درباره خود وا می دارند.

باید توجه داشت که بیشتر پیرامون تا ماههای آخر عمر خود توانایی های قابل ذکری دارند که هرگز نباید آنان را از بسیاری از عرصه های زندگی به کنار گذاشت . در عین حال نباید این توانایی ها را بیشتر از آنچه که هست ارزیابی کرد و انتظارات بیجا از سالخوردگان داشت .

بعلاوه افراد سالخورده منبعی از تجارت ارزشمند هستند که می تواند برای جوانتر ها کاملا مفید باشد و معاشرت و گفت و گو با آنان بسیار مفید است. افراد سالخورده توان جسمی بالایی ندارند، لیکن در بسیاری از فعالیت ها مانند پیاده روی و کارهای ساده می توانند شرکت کنند.

آنان همچنین می توانند در فعالیت های ذهنی مثل مطالعه و شرکت در آموزش های مورد علاقه و بازی های فکری مشغول شوند.برای رفع مشکل فراموشی در افراد سالخورده اولا می توان به آنان کمک کرد تا برخی از امور روز مره را که از یاد می برند به خاطر آورند و ثانیا در اختیار گذاشتن یک دفتر یادداشت و قلم در یاد آوری کارهای روز مره به آنان کمک می کند .همچنین شنوایی فرد در این دروه کمتر می شود و نیاز به کمک بیشتری دارد .

وضع سلامت جسمی سالخوردگان بسیار متفاوت از یکدیگر است. یک فرد ۷۵ ممکن است کوتاهترین صحبت در گوشی شما را بشنود، در حالی که یک سالخورده ۶۵ ساله ممکن است حتی صدای زنگ در را هم نشوند یکی ممکن است روزانه دو ساعت پیاده روی کند و دیگری ممکن است نتواند راه برود.

رسیدن به سنین بالای زندگی نتیجه عوامل پیچیده ای است که اهم آنها عبارتند از: وضعیت ژنتیک فرد، وضع تغذیه ،بهداشت و عوامل محیطی دیگر. اما در هر صورت رسیدن به پیری همراه با تغییرات جسمی بخصوص کاهش قدرت بینایی و شنوایی و چشایی و بویایی و کاهش قدرت بدنی و هماهنگی حرکتی و سرعت واکنش در مقابل محرکهاست .

یکی دیگر از تغییرات جسمی دوره پیری حساسیت در مقابل سرما و گرماست و بدن فرد نمی تواند در مقابل سرما و گرما بسرعت خود را سازگار کند. مقدار خواب نیز در این دوره کاهش می یابد از آن جا که تکرار ادرار بخصوص در مردان بیشتر میشود وقتی که برای دفع آن از خواب بیدار می شوند مشکل است که دوباره بخوابند همچنین خواب افراد سالخورده سبکتر است و کمتر خواب می بینند .

چین و چروکهای صورت و بدن به دلیل کم شدن چربی و لاغر شدن عضلات زیر پوست ، بیشتر می شود . سایر تغییرات آشکار نظیر کم شدن و نازک شدن و سفید شدن موی سر و رویش مو در چانه زنان و گوش مردان را همه مشاهده کرده اند پهنا و وزن بدن کمتر ، قد کوتاهتر و استخوان ها لاغرتر و بدن خمیده می شود .

عموما تا سن ۶۵ سالگی احتیاجی به کاهش شدید کارهای روزانه نیست. گروهی از افراد سالمند بالای ۶۵ سال نیز می توانند چند سال دیگر به ادامه کارهای قبلی خود بپردازند . از نظر فعالیت های روزانه مانند خوردن ،پوشیدن ،حمام کردن، آشپزی خرید و انجام کارهای خانه نیز بیشتر سالخوردگان تا سن ۸۰ سالگی و گاهی پس از آن نیر شخصا از عهده کارهای خود بر می آیند.

برخی از افراد مسن نیز دچار یک بیماری مزمن یا بیشتر هستند شایعترین این بیماری ها عبارتند از :درد مفاصل، لرزش عضلانی، ضعف شنوایی و بیماری های قلبی. در هر صورت میزان سلامتی فرد در دوره پیری وابسته به سبک زندگی ،تغذیه ،خواب ،ورزش استفاده یا عدم استفاده از سیگار است .

● افسردگی در سالمندان

افسردگی به عنوان یکی از معمول ترین مسائل احساسی و عاطفی در سنین سالمندی است. طبق تحقیقات انجام یافته مشخص گردیده است که این حالت در ۱۲ درصد سالمندان بستری در بیمارستان وجود داشته است و ۱۵ تا ۱۶ درصد افرادی که در بیمارستانهای خصوصی و خانه سالمندان بستری هستند از این بیماری رنج می برند . (منبع مجموعه مقالات سالمندی ص ۵۸ )این بیماری را چنین تعریف می کنند از بین رفتن علاقه و تمایل نسبت به انجام فعالیت های معمولی و تفریحات و سرگرمی ها .

▪ علایم افسردگی عبارتند از :

کاهش اشتها، بی خوابی و یا خواب زیاد ،از دست دادن انرژی ،خستگی و بیزاری، اضطراب و تشویق ، کندی در انجام فعالیت ها، از دست دادن علاقه و یا فقدان احساس خشنودی رضایت و لذت نسبت به فعالیت ها معمولی و همیشگی ، ابراز شکایت و سرزنش خود و یا محکوم کردن بی مورد خویش، گله و شکایت از کاهش قابلیت تفکر و تمرکز گرفتن تصمیماتی در مورد خود کشی .

اغلب اوقات این موارد منجر به کاهش میل به غذا و بی اشتهایی می شود .

هم چنین این مورد شامل خستگی های جسمی نیز هست که موجب عدم در خواست غذا از طرف فرد خواهد شد. بنابراین بیماران افسرده به طور قابل ملاحظه ای در معرض خطر ابتلا به سوء تغذیه قرار دارند .

به طور کلی دلایل به وجود آمدن افسردگی در افراد سالمند ناشی از فقدان چند مورد ذیل است

مرگ همسر یا دوست

اختلال در انجام وظایف

از دست دادن آزادی و استقلال و اتکا به نفس

کاهش و فقدان اراده و تصمیم گیری

تقریبا در همه افراد افسرده درجاتی از غمگینی شدید یا ناشادمانی که دامنه آن از یک مالیخولیا و اندوهگینی متوسط تا ناامیدی شدید در نوسان است گزارش کرده اند. این نوع غمزدگی ممکن است توسط فرد به صورت نومیدی شدید، تنهایی یا دلگیری توصیف شود .

افرادی که افسردگی ملایم یا متوسط دارند ممکن است از طریق سردادن گریه آن را بروز دهند، اما افرادی که دچار افسردگی شدید هستند اغلب اظهار می دارند دوست دارند گریه کنند، اما نمی توانند .

در اغلب موارد افسردگی به کاهش انگیزه همراه است .انرژی فرد کاهش یافته و فرد بدون انجام دادن کار همواره احساس خستگی و فرسودگی می کند. فرد افسرده احساس گناه دارد و فکر ی می کند موجود بی ارزشی است و نسبت به توانمندی و استعداد و قابلیت های خویش بی اعتنا است و آنها را دست کم می گیرد .

از نگاه پیران افسرده زندگی آنان بر اساس تفکری که به آن دچار شده اند حاصل و ثمری در بر نداشته است . کاهش انگیزه و بی تفاوتی را در اغلب افراد مبتلا به اختلال افسردگی به ویژه پیران می توان مشاهده نمود .

افسردگی در دوران پیری در زنان حدود چهل سالگی و در مردان حدود پنجاه سالگی بروز می کند، در ضمن این افراد ممکن است سابقه افسردگی قبلی نداشته باشند تا این اواخر پژوهشگران بر این باور بودند که تغییرات جسمانی که در موقع یائسگی در زنان بروز می دهد علت اصلی ایجاد پسیکوز پیری است. اما مطالعات و مشاهدات کلینیکی انجام شده نشان داد که تغییرات متابولیسم بدن تنها دلیل و یاحتی مهم ترین علت بروز پیسیکوز پیری نیست .

سن چهل سالگی به بعد دورانی است که همه افراد چار مسایل و مشکلاتی می شوند، اما برخی از افراد به دلایل متعدد و گوناگون توان مقابله با مشکلات زندگی و سازگاری با آن را از دست میدهند .برخی از زنان و مردان در سنین بالا ممکن است احساس کنند که قوای آنان تحلیل رفته و به فردی بی مصرف تبدیل شده اند، به اصطلاح تاریخ مصرف آنان سپری شده و مورد نیاز نیستند بنابراین احساس پوچی نموده و خود را عاطل و باطل می پندارند.

اغلب افراد سالخورده توانایی انطباق با واقعیت های زندگی را دارند، اما برخی از آنها به دلایل متعدد قادر به تحمل واقعیت ها نبوده و خاطری افسرده پیدا می کنند و بدین ترتیب افسردگی آنان(به مصداق افسرده دل ، افسرده کند انجمنی را) موجب ایجاد مشکل در خانواده می شود

پس :

می توان با تشخیص زود هنگام و درمان اساسی از افسردگی در سالمندان از ایجاد هر گونه مشکل بین افراد سالخورده و نزدیکان آنان جلوگیری بعمل آورد .

● مشکلات دوران سالمندی

بر اثر تحلیل رفتن قوای جسمانی و ذهنی سالخوردگان تنوع و کثرت مسایل در سالخودرگی امری کاملا طبیعی به نظر می رسد. از این رو شاید هیچ دوره ای از زندگی مانند سالخوردگی پر مساله و نگران کننده نباشد . به همین دلیل سالخوردگان برای سالم زیستن به سازگاری فراوانی نیاز دارند

حال برخی از مسایل این دوره اشاره می کنیم تا شاید راهنمایی باشد برای کسانی که با افراد مسن زندگی می کنند یا سرو کار دارند

۱) مشکلات روحی به ویژه دیداری و شنیداری

۲) مشکلات حرکتی معمولا درد مفاصل، موجب عدم تحرک و خانه نشینین سالخوردگان می شود

۳) کاهش نیرو به علت تغییرات فیزیولوژیکی بدن

۴) بی خوابی

۵) فراموشی به علت تغییرات فیزیولوژیکی مغز به خصوص در حافظه کوتاه مدت

۶) کمبود در آمد به علت از کار افتادگی و نداشتن شغل تمام وقت

۷) بازنشتگی اوقات خالی و بدون برنامه ای که ره آورد دوران بازنشتگی است احتمالا از عزت نفس و ارزش که فرد برای خود قایل است می کاهد .

۸) تنهایی سالخوردگان معمولا احساس تنهایی می کند زیرا که فرزندانشان معمولا ازدواج کرده و آنان را ترک کرده اند هم چنین مرگ همسر نیز به شدت می تواند براحساس تنهایی آنها بیفزاید بعلاوه به علت ناتوانی حرکتی نمی توانند از خانه خارج شوند و با دیگران در ارتباط باشند

۹) عدم توانایی تولید مثل به ویژه در زنان به علت یائسگی

۱۰) استقلال فرزندان استقلال خواهی فرزندان موجب می شود که پدران و مادران سالخوده تنها بمانند در این احساس در آنان به وجود می آید که دیگر مسئولیتی ندارند و مثمر ثرم نیستند .

۱۱) کاهش سطح انگیزش برخی از افراد مسن تصور می کند که چون به تدریج به مرگ نزدیک می شوند دیگر علتی برای کار و فعالیت و لذت بردن از زندگی وجود ندارد.

۱۲) تغییر محل سکونت به طور اجباری پس از فوت همسر ممکن است فرزندان تصور کنند که راحتی و آرامش والد آنها در این است که در مکانی کوچکتر و یا نزدیک محل سکونت آنها زندگی کند به این ترتیب پدر یا مادر خانه ای را که یک عمر در آن زیسته اند و برایشان خاطره انگیز است به ناچار باید ترک کنند ؟

۱۳) از دست دادن عزیزان مثل بستگان نزدیک به ویژه همسر، فرزند، دوستان

۱۴) افزایش وابستگی به دیگران معمولا زمانی فرا می رسد که پدر و مادر به فرزندان خود وابستگی شدید پیدا می کنند. اولا ممکن است بر اثر بیکاری و فقدان درآمد هزینه های دارویی پیش بینی نشده و .. فرد به کسانی وابستگی پیدا کند که قبلا به او وابسته بوده اند ثانیا شخص سالخورده به دلیل مشکلات جسمانی،روانی و بیماری امکان دارد نتواند بسیاری از کارهای خود را انجام دهد. از این رو به دیگران نیاز دارد تا از لحاظ تغذیه، نظافت و مراقبت های پزشکی او را یاری دهند.

۱۵) نگرش منفی نسبت به سالخوردگان عده ای از سالخوردگان پیری را زمان فراغت و انجام کارهای نا اتمام می دانند، ولی برخی از آنان که به حیات نگرش منفی دارند به این دوره به عنوان پایان راه می نگرند به خصوص اگر شاهد مرگ دوستان همسن و سال ، همسایگان و هسمر باشند مرگ را به خود نزدیک احساس می کنند .

● بی خوابی در سالمندان

بهداشت روانی انسان بیش از هر چیز در گرو نحوه تامین نیازهای اساسی اوست و خواب به عنوان یکی از حیاتی ترین نیاز جسمی، ذهنی و عاطفی انسان از ابعاد و دیدگاه های مختلف از اهمیت ویژه ای برخوردار است. خواب راحت از نشانه های سلامت جسم و آسایش روان است .

امروزه تعداد کسانی که به علت های مختلف نمی توانند اغلب شبها خواب راحتی داشته باشند بسیار قابل ملاحظه اند بررسی ها نشان می دهند که مشکلات بی خوابی با افزایش سن افزایش می یابد.( منبع مجموعه مقالات سالمندی صفحه ۸۳)

در ضمن الگوی بی خوابی با تغییر سن تغییر می یابد . فرضا سالمندان اغلب از بیداری های طویل و مکرر در طول شب و یا سحرخیزی شکایت دارند. بسیاری از سالمندان از تغییرات طبیعی خواب در گروه سنی خود مخصوصا عدم توانایی کافی در رسیدن به یک دوره طولانی خواب مداوم آگاه نیستند. با افزایش سن خواب سبک تر و نامنظم تر می شود اگر یک سالمند از تغییرات طول مدت و کیفیت خواب آگاه نبوده و به روال هر شب به بستر می رود احتمالا ساعت ۴تا۵ صبح بیدار خواهد شد .بسیاری از پژوهشگران خواب فکر میکنند که تنها عامل مهم در بهبود افراد سالمند تنظیم ریتم شبانه روزی آنهاست.

بهترین طریق رعایت برنامه خواب و بیداری بلند شدن از خواب در زمان یکسان بدون توجه به وقت یا مقدار خواب شب پیشین است .سالمندان غالبا صبح ها در بستر می ماننند زیرا برای برخاستن از بستر ها اجباری ندارند باید آنها را تشویق کرد تا برنامه ای جهت مصرف غذا ،ملاقات دوستان ،قرار ملاقات ها قدم زدن و هر فعالیت احتمالی دیگر داشته باشند پای بند به این برنامه نه تنها ریتم خواب را تنظیم می کند بلکه یک زندگی پر تحرک و فعال را برای آنان فراهم می آورد که خواب را هم بهبود می بخشد.

در ضمن در سنین سالمندی کارایی مکانیسم های تنظیم کننده حرارت بدن کمتر می شود، به طوری که احساس سرما در بستر می تواند با خواب تداخل پیدا کند . مشکلات مربوط به برگشت غذا از معده به مری ممکن است مستلزم اجتناب از طرف غذا در شب و تنظیم تشک برای بالا نگه داشتن سر در موقع خواب باشد. نیاز به دفع ادرار مکرر در سالمندان مبتلا به فشار خون بالا علت اغلب بیدار شدنهای مکرر است. این مشکل را می توان با کم کردن مصرف مایعات در هنگام شب کاهش داد .

علاوه بر توصیه های بهداشتی که برای پیشگیری از بی خوابی سالمندان مطرح شد ،طرح ها و اندیشه ها ی درمانی دیگری ارائه شده. به عنوان مثال طرفداران بر انگیختگی جسمانی معتقدند که افراد کم خواب برانگیختگی فیزیولوژیکی و تنش ماهیچه ای زیادی دارند که با خواب در تعارض است. این طرفداران عقیده دارند که استحمام با آب گرم ،گوش دادن به موسیقی یا صدای امواج و قدم زدن راههای پیشنهادی برای کاهش بی خوابی می دانند .

▪ چرا افراد سالخورده اطمینان خود را نسبت به اطرافیان از دست می دهند ؟

برای جواب دادن به این سوال که چرا افراد سالخورده معمولا اطمینان خود را نسبت به اطرافیان از دست می دهند و یا نسبت به همه بدبین می شوند ابتدا باید توضیح مختصری درباره افت بینایی، شنوایی و چشایی در افراد مسن داده شود .

● اختلالا ت بینایی

مهم ترین اختلالات بینایی عبارتند از: نزدیک بینی، دور بینی و پیر چشمی یا تقلیل قابلیت تغییر پذیری عدسی چشم که به تناسب ازدیاد سن بیشتر شده در نتیجه قدرت تطابق چشم را کاهش می دهد . اختلالاتی که تحت عنوان آستیگماتیسم از آنها نام برده می شود همه از بی نظمی هایی است که در انحنا قرینه یا عدسی چشم به وجود می آید و اغلب با نزدیک بینی همراه است. در حالت آستیگمات تصاویر اشیا کم و بیش تغییر شکل پیدا می کند و بطور نامساعد تشخیص داده می شود. افراد آستیگمات اگر به یک ساعت دیواری نگاه کنند بعضی از اعداد آن را پررنگ و بعضی دیگر را کمرنگ می بینند .

خوشبختانه امروزه بسیاری از اختلالات بینایی به کمک عینک برطرف می شود. استفاده از عینک نیاز به یک دوره سازگاری دارد بدین ترتیب که فرد باید خود را با آن سازگار کند ، در غیراین صورت آسیبهای مهمتری را خواهد دید. البته امروزه استفاده از عینک عمومیت پیدا کرده و کسی آن را عیب نمی داند. سازگاری با استفاده از عینک مخصوصا در سنین بالا اهمیت پیدا می کند زیرا در این سنین انسان بالا جبار باید از دو عینک استفاده کند یکی برای نزدیک و یکی برای دور .

اگر افرادی که به اختلالات بینایی مبتلا هستند نخواهند آنها را به کمک عینک بر طرف کنند از خواندن روزنامه، کتاب و استفاده از تلویزیون محروم خواهند شد و در نتیجه روز به روز تماس خود را با دنیای خارج محدود خواهند کرد. این محدودیت به احتمال زیاد اختلالات رفتاری به دنبال خواهد داشت .

● افت شنوایی

افت شنوایی یعنی کاهش توانایی در شنیدن اصوات آزمایشها نشان میدهد که افت شنوایی با افزایش سن رابطه دارد .خوشبختانه این افت کامل نیست بدین معنا که افت شنوایی برای بعضی از فرکانس ها حاصل می شود .

هر اندازه سن انسان بالاتر رود به همان اندازه اصوات بم را بهتر می شنود و در مقابل توانایی شنیدن اصوات زیر را از دست میدهد. وقتی توانایی اخذ اصوات زیر آسیب می بیند درک کلام نیز با دشواری روبرو می شود. زیرا حروف بی صدا مثلا ب، پ ،ت ،ث، ج، به علت فرکانس بالایی که دارند خوب شنیده نمی شوند و انسان خیال می کند که اطرافیان زمزمه می کنند

عدم توانایی درک کامل کلمات موجب می شود که فرد اطمینان خود را نسبت به اطرافیان خود از دست بدهد. یعنی گفت های آنها را درست نشنود و آنها را متهم کند که از او حرف می زنند حال اگر این حالت زیاد طول بکشد و فرد نخواهد به کمک سمعک شنوایی خود را اصلاح کند تمایلات خود بزرگ بینی پیدا می کند یعنی نسبت به همه بدبین میشود و خیال می کند همه در پی آزار او هستند و می خواهند او را از بین ببرند .

پس :

در مواقع افت شنوایی حتما باید از سمعک استفاده کرد تا از بروز اختلالات روانی احتمالی جلوگیری شود .

● دگرگونی حس بویایی و شنوایی

حس چشایی با بویایی رابطه بسیار نزدیکی دارد و با افزایش سن دگرگون می شوند. بدین ترتیب که افراد مسن بو و مزه غذا را خوب تشخیص نمی دهند و در نتیجه شکوه و شکایت آغاز می کنند و دایما بهانه می گیرند .

می دانید که برای معطر شدن غذا از ادویه استفاده می کنند غافل از این که در سنین بالا تحمل در مقابل غذاهای تند کم می شود . یعنی افراد مسن به خوردن غذاهای که ادویه دارند تمایل نشان نمی دهند و این دگرگونی دشواریهایی را هم برای دیگران و هم برای خود آنها به همراه می آورد. این دشواری ها مسلما بر روابط آنها تاثیر می گذارد و احتمالا درگیری هایی را به وجود می آورد که نتیجه آن ناسالم شدن محیط زندگی خواهد بود. پس لازم است که اطرافیان این واقعیت ها را بدانند و خیال نکنند که افراد مسن از روی عمد یا لج بازی از خوردن بعضی غذاها امتناع می ورزند .

● سوء تفاهم و شناخت مردم درباره پیری و پیران

برخلاف عقیده عمومی مردم اغلب پیران خیلی خوب و زود تغییرات زندگی را از جوانی و میانسالی به پیری می پذیرند و به سهولت قبول می کنند که دوره جوانی آنها گذشته است و باید اکنون در۶۵،۷۰ سالگی طرز زندگی نوینی را بپذیرند، ولی به اقتضای سن و زمان نباید بکلی حرکت و جنبش و ورزش و خوشی و شادکامی جوانی و میانسالگی را ترک کنند و گوشه گیری و دوری از اجتماع و فرار از معاشرت با دوستان و همسالان را اختیار کنند .

باید بدانیم که پیری مشکل و مسئله دشواری نیست بلکه در واقع ورود به آخرین مرحله در دوران عمر و زندگی است. پیری پس از جوانی یک عالم دیگر نیست پیری هم مانند مراحل گذشته زندگی به سهم خود هم لذت و هم رنج و الم دارد ، هم حسن و محسنان زیادی را شامل است و هم سختی و ناتوانی دارد. اما در بسیاری از جوامع انسانی مردم پیران را به چشم بیچاره،ناتوان ، تنها، بی فایده و بیکار نگاه می کنند

ولی حقیقت امر این نیست و این گونه عقاید و تصورات واهی بلکی خطاست زیرا اغلب مردان و زنان بیش از ۶۰،۶۵،۷۰ سال و حتی به بالا از لحاظ بهداشت و صحت مزاج و بدن و خور و خواب و رفتار و گفتار کاملا عادی و سالمند و می توانند فعالیت ها و کارهای معمولی و مربوط به خودشان و حتی افراد جوان خانواده را انجام دهند و همواره تنهایی خودشان را غالبا به تالیف و ترجمه و تحقیق و تدوین آشکار علمی و ادبی و هنری می گذارند. بنابراین باید بدانیم که

اندیشه های نادرست در مورد پیران باعث رنجیدن افراد سالخورده می شود و حتی گروهی از آنان را به قبول این باورهای نادرست درباره خود وا می دارد بیشتر پیران تا ماههای آخر عمر خودتواناییهای قابل ذکری دارند و هرگز نباید آنان را از بسیاری از عرصه های زندگی کنار گذاشت. در عین حال نباید انتظارات بیجا از سالخوردگان داشت .

● ورزش و سالمندی

سالمندی دورانی است که فعالیت های جسمانی، روانی فرد کاهش پیدا می کند و ابتلا به بیماری های جسمی و ذهنی ممکن است منجر به احساس افسردگی در فرد شود. عوامل آسیب پذیری چون ابتلا به بیماری های جسمی و مزمن، کاهش قدرت و توانایی بدن، بازنشستگی ، دوری از فامیل و دوستان ،مرگ اطرافیان ، بیماری و مرگ دوستان موجب می گردد فرد بیش از پیش احساس ناامیدی، افسردگی و بیهودگی کند .

در این مورد نگرش افراد جامعه اطرافیان و فرزندان سالمند بسیار مهم است توجه افراد جامعه به سالمندان می تواند تاثیر مثبتی در پیشگیری از عوامل آسیب پذیر داشته باشد. عوامل جسمانی متعدی که منجر به پیر شدن میگردند شامل تغذیه نادرست، بهداشت پایین ،کمبود ویتامین ها، کم آبی بدن، کم کاری غدد تیروئید، بیماری های حاد مغزی، تصلب شرابین، آرتروز سرطان و .. می باشند. یکی از مهم ترین و ساده ترین روشهای جلوگیری از پیر شدن توجه به جسم است.

عدم توجه و رسیدگی به جسم منجر به پیری زودرس می شود افرادی که تحرک کمتری دارند در معرض خطر ابتلا به بیماری هایی مانند: افسردگی، بیماری و مرگ زودرس قرار می گیرند .

یکی از روش های ساده از پیری جلوگیری می کند ،ورزش است. بدون فعالیت و کار انرژی خیلی زود تحلیل می رود.

افرادی که تحرک کمتری نسبت به افراد پر تحرک دارند در خطر ابتلا به بیماری های گوناگون قرار می گیرند ورزش کردن برای تمام افراد و هر گروه سنی مفید است .

در گذشته فیزیولوژیست ها معقتد بودند که فقط تمرینات ورزشی در زمان جوانی به استقامت دوران پیری کمک می کند در حالی که تحقیقات اخیر نشان می دهد که ورزش برای هر فردی در هر سنی مفید است و یکی از خواص ورزش و فعال بودن جلوگیری از پیری است .

از فواید مهم ورزش رابطه آن با سالم نگه داشتن عضلات است ورزش و تمرینات جسمانی موجب افزایش حجم عضلات شده و این امر به نوبه خود باعث می شود فیزیولوژی بدن قوی تر عمل کند . با توجه به وزن سن و سلامتی جسمانی سه هفته پیاده روی موجب کاهش کلسترول خون می شود تمرینات ورزشی که در دوران جوانی شروع می شود مانع از پوکی استخوان در سنین بعدی می گردد و استخوان ها تحمل بیشتری برای وزن بدن پیدا می کنند، در نهایت ورزش موجب افزایش حجم عضلات و توان و قدرت فرد، افزایش در میزان متابولیسم ،تحمل قند خون ،کاهش کلسترول، تنظیم حرارت بدن و تراکم استخوان می گردد. منابع:


۱) مجموعه مقالات سالمندی ناشر گروه بانوان نیکوکار
۲) مشکلات دوران پیری تالیف دکتر مجتبی عشقپور
۳) روانشناسی رشد ۲ تالیف دکتر حسین لطف آبادی
۴) روان شناسی عمومی تالیف دکتر حمزه گنجی
۵) زمینه روانشناسی تالیف اتکینسون و هیلگارد ترجمه دکتر محمد نقی براهنی و سیف
۶)روان شناسی سالمندی تالیف گیل گارت ترجمه کیهان محمد خانی

سایت ارش رضایی
محمود زارعی
http://nazemfar.mihanblog.com



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۴۱ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

تنگ نظر ها بخوانند....

تنگ‌نظر‏ اگر شخص باشد یا گروه دوست دارد وجود همه را همیشه متوقف ببیند. تنگ‌نظر اگر شاعر است شاعر گیاهان سوخته و پژمرده است و اگر نویسنده است نعش‌کش واژه‌های مرده. فرد تنگ‌نظر احساس می‌کند که سند مالکیت همه را در دست دارد و می‌تواند هر کاری را که دوست دارد انجام بدهد. او جهان را بر پهنای خیالات خاک خورده خود تفسیر می‌کند. بهترین شغلی که به دیگران پیشنهاد می‌کند کاشتن نخود سیاه است تا جوانان معصوم بیکار نمانند و حتی هرازگاهی در فراق آنها گل‌های زرد باغچه را می‌کند و همه لاله‌ها را واژگون می‌کند. همیشه افسانه‌های بدبینی می‌خواند و در خلوت برای رسیدن به آرامش خود را به در و دیوار می‌کوبد. گاهی مسواک که می‌زند دندان‌های خود را می‌شمارد تا نکند همسایه‌اش دزد باشد! به جای آواز زوزه گرگ را تمرین می‌کند و در غذا خوردن شبیه مرتاضان هندی زخم روی جگر و معده خود می‌گذارد. دل زن و بچه‌اش از دست او خون است. او غیرت‌مند است و غیرت هرزه خود را در عشق‌های سطحی و خیابانی با دست و دلبازی خرج می‌کند. او شانس و اقبال دارد و هر روز شاهرگ خود را با چاقو می‌زند تا ثابت کند یکی از برهنه‌ترین عریان‌ترین و سرخ‌ترین نژادهای روی زمین است. او نژادپرست است و حتی برای سایه خود هم خط و نشان می‌کشد! خوب به اطراف خود نگاه کنید اشخاصی هستند که ایده‌های عالی می‌دهند انعطاف دارند خلاق هستند و آدم احساس می‌کند که منتظرند تا یک جریان انرژی را به گونه‌ای مثبت فعال کنند. بعضی دیگر هم هستند که برعکس طغیان و عصیان‌های منفی را فعال می‌کنند و نقطعه کوری در روابط انسانی خود با دیگران پدید می‌آورند. برای به وجود آوردن فضای دلخواه خود استدلال‌هایی را بنا می‌نهند که توهم و هیجان‌های موهوم به وجود آورد. این افراد مدام مثال می‌تراشند‏ قسم می‌خورند و همه‌چیز را نیمه‌کاره رها می‌کنند و اگر هم راهی را تا آخر بروند مطمئن باشید سر از ترکستان در خواهند آورد. تنگ‌نظر فعال است ولی در انفعال.
تنگ‌نظر ممکن است یک فرد باشد و یا گروهی باشد حاکم بر محیطی. تنگ‌نظر اگر هنرمند است هنرمندی است غیرخلاق اگر مدیر است مدیری است خشک و عصبی و غیرخلاق انعطاف و اگر پدر خانه است خانه‌اش جوی خشک و نخواستنی دارد و اگر فردی است عادی در روابطش با دیگران متکی بر بخل و حسادت است و از همه عیب می‌گیرد. و اما تو تو در کجای زندگی‌ات تنگ‌نظری؟! چشم دیدن رشد کدام‌یک از اطرافیانت را نداری؟ آیا نگاه تو هم مثل نگاه تنگ‌نظر‏ اخم دارد و با کلام‌ات نیش و زخم زبانی می‌زنی؟
تنگ‌نظر تمام‌وقت خود را به نفی و انکار همه‌چیز و همه‌ کس اختصاص می‌دهد. تنگ‌نظری را می‌توانید در هر سطح از زندگی ردیابی کنید در جامعه ما هم تنگ‌نظری حاکم است. تنگ‌نظر گاهی پدر است و گاهی مادر گاهی مدیر است و گاهی دکتر و مهندس. تنگ‌نظری ربطی به سطح تحصیلات ندارد البته تنگ‌نظر هوش عقلانی بالایی دارد ولی هوش عاطفی و انسانی‌اش بسیار ضعیف است.


تنگ‌نظرها‏ به اخلاق تا آنجا احترام می‌گذارد که قانون خود نوشته‌اش حکم می‌کند. او ناخودآگاه همه جهان را به شکل مینیاتوری کوچک در ذهن خود تصویر می‌کند. ذهن او امکانات رشد ندارد و واژه‌های گفتمانش همیشه تکراری است. کاری جز ایجاد اختلال در طبیعت ندارد. تنگ‌نظر سیگنال ضعیف به طبیعت ارسال می‌کند و انرژی‌های منفی تولید می‌نماید. آرزوهای او همه متمرکز بر آن است که کسی به آرزوهایش نرسد. در اتوبان جهان تنگ‌نظر از غافله سرعت عقب است و هیچ هیجان خلاقی در او مشاهده نمی‌شود.


تنگ‌نظر در شهر شلوغ ما امروز الفاظ را در اختیار دارد. خود می‌برد می‌دوزد و البته خود هم می‌شکافد! او با واژه‌های بی‌ریشه خود می‌کوشد تا انسان‌های خلاق را تحقیر کند و در گفتار و منش آنها اغتشاش راه بیاندازد. او هنرمندان مردن را زیر سبیلی رد می‌کند. تنگ‌نظر به انواع شگردهای توصیف و تحقیر اجتماعی مسلط است. شیوه‌هایش بر اساس سبک مالیخوالیسم بنا شده است و به انواع شیوه‌ها به تولید ادبیات نفرت و دورویی می‌پردازد. تنگ‌نظر پیشینه تاریخی دارد. او گرفتار نفس است. او حتی از تحسین یک کودک هم ابا دارد چرا که همه تبریک‌ها را برای خودش می‌خواهد او نمی‌خواهد با تمجید خود دل کسی را خوش کند. حاصل کار و کارنامه همه باید تحقیری باشد که او می‌خواهد. بافت سلولی او به انسان‌های عهد نبود می‌خورد اما قیافه خود را به لحاظ فرم به مدرنیسم می‌کشاند. او دوست ندارد مردم شاد و سرخوش باشند تنگ‌نظر مست توتیای سخن خویش است و خود را دانشمندی می‌داند که براساس شبهه‌های خود اسرار جهان را فاش می‌نماید. تنگ‌نظر حقیری است که به گدایی شهرت و ثروت و شهوت نشسته است. اگر قرار باشد که جهان بر مدارهای خیال او استوار باشد مرداب‌ها جاری و پروانه‌ها پرپر خواهند شد. خاک حاصل‌خیز نخواهد بود و خانه آرزوها با چوبدست شعبده او هر آن خراب خواهد شد.


تنگ‌نظر اگر ادیب است به ادبیات شهر آشوب دل‌ بسته است و اگر کشتی‌گیر است همیشه به فکر بارانداز مخالف! او می‌خواهد همه ساکت باشند تا فقط او صحبت کند. او همچون آتشفشانی فعال ولی خاموش است و شجاعت عجیبی در شکست خوردن و انضباط شدیدی در هرج و مرج دارد.


در هر یک از انسان‌ها شکلی از تنگ‌نظری خودنمایی می‌کند و این نوع نگرش می‌تواند جلوی هر نوع پیشرفت و ترقی را بگیرد. فرد تنگ‌نظر هم ترسو است هم خسیس است و هم طمع‌کار. فرد تنگ‌نظر کلکسیونی ار گره‌های کور در سراسر زندگی‌اش را در درون خود جمع کرده است. از نگاه تنگ‌نظر بغض و کینه می‌بارد. او فردی است متعصب و سرخست. او دوست ندارد کسی رشد کند و به شکل‌های مختلف جلوی رشد اطرافیانش را می‌گیرد‏ او همیشه در حال مقایسه است و فراموش کرده دست خداوند است که فراتر از همه چیزهای دیگر در زندگی جاری است. تنگ‌نظر ادعاهای بسیار دارد ولی مساحتش بسیار کم است و به خاطر همین تا ابد در شکنجه به سر می‌برد. او گم‌کرده‌ای دارد که اسم آن را نمی‌داند. او سرگشته‌ای‌ست که در خروارها رویای نابالغ گرفتار آمده. تنگ‌نظر بازتاب شرطی انسان‌های غیرمتمدن است.
چنین فرد یا افرادی گاهی در مقامی هستند که می‌توانند برای من ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏و تو تصمیم‌گیری کنند تنگ‌نظرها امروز نگاه‌شان جنگی است و در حریم زمین‏ کار انسان‌ها را به درماندگی و استیصال کشانده‌اند.
تنگ‌نظرها اگر ادیب است به ادبیات شهر آشوب دل بسته است و اگر کشتی‌گیر است همیشه به فکر بارانداز مخالف! او می‌خواهد همه ساکت باشند تا فقط او صحبت کند. او همچون آتشفشانی فعال ولی خاموش است و شجاعت عجیبی در شکست خوردن و انضباط شدیدی در هرج و مرج دارد.
در هر یک از انسان‌ها شکلی از تنگ‌نظری خودنمایی می‌کند و این نوع نگرش می‌تواند هر سیستمی را متوقف کند. در خانه مدرسه سازمان و جامعه تنگ‌نظری می‌تواند جلوی هر نوع پیشرفت و ترقی را بگیرد. فرد تنگ‌نظر هم ترسو است هم خسیس است و هم طمع‌کار. فرد تنگ‌نظر کلکسیونی از گره‌های کور در سراسر زندگی‌اش را در درون خود جمع کرده است. از نگاه تنگ‌نظر بغض و کینه می‌بارد. او فردی است متعصب و سرسخت. او دوست ندارد کسی رشد کند و به شکل‌های مختلف جلوی رشد اطرافیانش را می‌گیرد او همیشه در حال مقایسه است و فراموش کرده دست خداوند است که فراتر از همه چیزهای دیگر در زندگی جاری است. تنگ‌نظرها ادعاهای بسیار دارد ولی مساحتش بسیار کم است و به خاطر همین تا ابد در شکنجه به سر می‌برد. او گم کرده‌ای دارد که اسم آن را نمی‌داند. او سرگشته‌ای‌ست که در خروارها رویای نابالغ گرفتار آمده. تنگ‌نظرها بازتاب شرطی انسان‌های غیر متمدن است.
چنین فرد یا افرادی گاهی در مقامی هستند که می‌توانند برای من و تو تصمیم‌گیری کنند تنگ‌نظرها امروز نگاه‌شان جنگی است و در حریم زمین کار انسان‌ها را به درماندگی و استیصال کشانده‌اند.
تنگ‌نظرها



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۴۰ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

هر کس به دنبال نشانه و نشانی می‌گردد!



شب است و جاده بسیار تاریک. ماشین بر جاده می‌لغزد و من با نور در پی نشانه‌های جاده، هیجان‌انگیز و تند و تیز می‌روم. نشانی‌های سفید و تابلوهای پر از علامت‌های قرمز در مساحت ذهن من به مفهوم یک باور عمیق درآمده است. سرعت زیاد یا کم من در زندگی به‌خاطر همین علامت‌ها و نشانی‌های جورواجور است. وقتی نشانی باشد، تو دیگر دلهره و لرزش نداری. با دقت به نشانی‌های اطرافت نگاه کن، هستی پر از حنجره و آواز

نشانه و نشانی‌هاست و آن تنها یک علامت، فلش و آدرس نیست. خود نشانی، صاحب هویت و شخصیت است.

همه‌چیز در این طبیعت نشانه است، مانند: علامت‌ها، حرکت‌ها، صداها، حرکت فوج‌فوج پروانه‌ها، چلچله‌ها، درناها، آوای غوک‌ها، رعد و برق‌ آسمان، صدای گلوله‌های سربی، آرشه لرزان ویولن‌ها، کمانچه‌ها، آواز صبح زود قناری‌ها و مرغ عشق‌ها، شیهه اسب‌ها، ساز چوپان‌ها و.... نشانه و نشانی یک زبان جهانی دارد. چهره انسان‌ها و حیوانات پر از آدرس‌های مفهومی و اسمی هستند. ادراک صحیح از زندگی یعنی درک عمیق نشانه‌های راستین زندگی. خنده، نشانه درون من، در ترکیب موسیقیایی هستی است. خیلی از انسان‌ها به‌خاطر ابهام و نفهمیدن نشانه‌ها سردرگم زندگی هستند. نشانی، انسان را از دانش به آگاهی و بیداری می‌رساند. خالق هستی، خود، خداوندگار نشانه و نشانی‌هاست. صندوقچه طبیعت پر از اسرار زیبایی و زشتی نشانی‌هاست. برای درک نشانه و نشانی‌های متعدد، بایستی روح نشانی‌ها را درک کرد. عده‌ای در این زندگی به دنبال نشانه‌های تصویری هستند.

اینان معمولاً نقاش، گرافیست، خطاط، و یا... می‌شوند، عده‌ای به دنبال نشانی‌های مفهومی و واژگانی هستند و آنها معمولاً فیلسوف، جامعه‌شناس، روان‌شناس و... می‌شوند و در نهایت عده‌ای به دنبال نشانه‌های سمعی هستند که معمولاً موسیقی‌دان می‌شوند. هر انسانی با نشانه‌ای می‌درخشد و روزی با نشانه‌ای خاموش می‌شود. بهار، تابستان، پاییز و زمستان نشانی‌هایی هستند برای من و برای ما.


از نظر علمی می‌توان میلیاردها، نشانه را اثبات کرد. امروز نگاهت را نسبت به نشانه‌های زندگی، جهانی کن. به همین چند نشانه و نشانی اطرافت بسنده نکن! مانند: موی سفید و سیاه، که پر از نشانی است.
نشانه و نشانی، چکیده هر مجموعه یا مفهومی است با تصویر یا صدا. نشانی تو، صادره از کجاست؟

نشانی برای انسان انگیزه ایجاد می‌کند. تو می‌توانی به یک آژانس املاک بروی و نشانی خانه‌های رهنی، اجاره‌ای یا فروشی را بگیری، می‌توانی مجله‌ای باشی پر از نشانی، می‌توانی یک فیلسوف و روان‌شناس باشی و نشانه خانه هستی را به افراد بدهی و یا شاعری باشی که نشانی لیلی و مجنون و خسرو و شیرین را به شیداییان می‌دهد. خیلی‌ها در این زندگی به علت عدم توجه به نشانی‌ها پر از تصادفات دلخراش روانی می‌شوند. هر نشانی یک متدولوژی و جعبه ابزار خاص خود را دارد. همه با نشانه‌ها و نشانی‌ها آشنا هستند ولی از آنها شناخت عمیقی ندارند. گاهی ملتی در یک ساز، یک شاعر، یک نویسنده، یک شمشیر و در خرد لائوتسه یا کنفسیوس، نشانی یا نشانه می‌شوند. سرزمین شرق، پر از نشانه‌هایی برگرفته شده از تائوست (طریقت طبیعت). ملت‌ها را با نشانی‌های‌شان می‌توان شناخت. هندی‌ها و چینی‌ها، را می‌توان با نشانی‌های‌شان شناخت.

شما اگر موسیقی‌دان باشید فقط با تمسک به نشانی‌های موسیقی می‌توانید یک ارکستر را هدایت کنید. نشانه همان نشانی است.
نشانی آغاز سؤال برای رفتن و حرکت است. از کجا باید رفت؟ و آنگاه تو تصویری از نشانه، فلش و یا آدرسی را می‌دهی. فرد مقابل از وجود معنوی تو، که فلش مفید بودی، لذت می‌برد. نشانی گرفتن جزوی جدا نشدنی از واقعیت روزمره زندگی ماست. نشانی درست، باور حرکت به سوی پیشرفت است. نشانی پر از علائم تصویری است. چپ، راست، بالا و پایین و انسان‌ها پر از علائم تصویری هستند. بعضی‌ها آسمانی و بعضی‌ها رو به پایین و زمینی هستند.
نشانی شکلی از فرهنگ امیدواری است. کافی است تو نشانی را گم کنی، آشوب می‌شوی و نگرانی بر سراسر وجودت حاکم می‌شود.
خیلی‌ها در زندگی سعی می‌کنند آدرس باشند. نشانی مفهومی و ادبیاتی و یا فرهنگ عامیانه یا جاهلانه و یا دارای رفتار حکیمانه باشند.
نشانی جایگاه خاص خود را دارد. تو کدامین نشانه‌ای؟ نشانه‌ای مبتذل یا مدرن؟ نشانی مبتذل، همه علامت‌های راهنمایش رو به برگشت است.
نشانی مدرن، تمام راه‌ها را از فرهنگ اختیار دارد. این نشانی‌ها از تو اعجوبه تغییر می‌سازند. هر آن، آماده‌ای که در هر جهتی، آگاهانه تغییر کنی و نشانه‌هایت را به روز کنی. می‌گویند بعضی فرهنگ‌ها و انسان‌ها در نشانی دادن شیطنت کرده و یا حتی خساست می‌کنند و با نشانی عوضی تو را سردرگم می‌کنند. من استادی را می‌شناسم که اکثر نشانی‌هایش تاریخ مصرف گذشته است. تو اگر فردی به روز باشی، به این دلیل است که تمام نشانی‌هایت به روز است. نشانی‌های گذشته، زمانی خوب است که مانند درس‌ تاریخ سینه‌ به سینه آمده باشد؛ آن هم تاریخی که به وسیله حاکمان مستبد نوشته نشده باشد.
نشانی، هم خوب است، هم بد. این پارادوکس را باید درک کرد و این مهم است که تو چه نشانه‌ای هستی. خیلی از نشانی‌ها سر از ناکجاآباد درمی‌آورند.
هر تابلویی، شکلی از نشانی است، یعنی مرا بشناس و دریاب، به سوی من بیا تا برایت بگویم.
تو زمانی ارزش نشانی را می‌دانی که شب‌هنگام در جاده باشی، تازه درک می‌کنی که همین علائم راهنمایی قرمز و رنگارنگ هستند که تو را سالم به مقصد می‌رسانند و ارزش آنها را بهتر درک خواهی کرد.
نشانی یعنی شور زندگی، آنکه از عشق برای تو بگوید. نشانی یعنی آدرس وصل شاپرک به گل نسترن، یعنی پیوند دادن اجزای جهان با هم و پل ارتباطی بین شبکه‌های حیات به یکدیگر. هر عضو در این طبیعت دارای نشانی و کد ملی خلقت است. نشانی می‌تواند یک علامت کوچک باشد. من بسیاری از انسان‌ها را تجربه کرده‌ام که به واسطه یک نشانی به‌ظاهر درست، سال‌ها لذت تجربه در زمان حال و زندگی را از دست داده‌اند. زمانی که انسان وارد این اجتماع می‌شود، هزاران علامت را می‌بیند که می‌خواهند ما را متقاعد کنند که، تو را به سعادت می‌رسانیم، اما بسیاری از این نشانی‌ها، دروغین و سفسطه‌انگیزند. نشانی یعنی علم و صاحب نشانی یعنی علمدار. نشانی یعنی علامت؛ یک علامت تصویری، شنیداری، بویایی و چشایی. نشانی در کویر، ستاره‌های زیبای آسمان هستند و خیلی‌ها را در تاریکی گمراهی یاری رسانده‌اند. کافی است ملتی نشانی‌های تاریخی خود را گم کند. در آن صورت باید منتظر بی‌هویتی نسل جوان خویش باشد. یادم می‌آید، در میدان جهنمی مین، نشانه‌های فسفری را ملاک حرکت قرار می‌دادیم، فقط کافی بود یک لحظه حواس‌ات پرت باشد.
بهتر است که ما به نشانی‌های طبیعت فکر کنیم تا بتوانیم در این زندگی زمینی، مثل انسان واقعی زندگی کنیم. این همه نشانی که از خواب و خیال و توهم متولد می‌شوند، لذت زندگی را از من و تو گرفته است. گاهی نشانی‌ها را طبیعت به تو می‌دهد، اما چون در خوابی، درکی از آن نشانه و نشانی نخواهی داشت. طبیعت گنجینه نشانه و نشانی معنوی و بیرونی من و توست. گاهی آواز یک پرنده، رازی است که با تو در میان می‌گذارد، اما تو دریافت نمی‌کنی، البته باید مواظب باشی که به دام خرافات و توهمات ذهنیت نیفتی!
گاهی در نشانی، فرهنگ اختیار حاکم است و گاهی جبر. یعنی تو آگاهانه یک آدرس و نشانی را انتخاب می‌کنی و گاهی تو را مجبور می‌کنند که به یک نشانی و آدرس اکتفا کنی و راه‌های دیگر را تجربه نکنی.
هر مجموعه‌ای پر از نشانه و نشانی است. راهنمایی و رانندگی پر از علامت‌های تصویری برای من و توست که مرگ و آزار دیگران را انتخاب نکنیم.
خیلی‌ها با کلام، شکلی از نشانی می‌شوند، مانند کلام‌های عاشقانه، بی‌احساس، مادی‌گرا و عقلانی. در کل، نشانی‌های کلامی خیلی حساس و فریبنده‌اند.
زمانی‌که شاگرد طبیعت شدم، سعی کردم از نشانه‌ها و نشانی‌های استادم الهام بگیرم. هر موجودی چه جاندار و چه بی‌جان، در طبیعت، نشانی من، برای شهود و الهام گرفتن می‌باشد. گاهی چشمان یک الاغ، نشانی من است و گاهی تصویر یک گل، پرنده و یا برف و بارانی، نشانه احساس و دریافت نوشته‌های من است. تو کافی است به طبیعت توجه داشته باشی، دیگر در این فضا سرگردان نیستی. هر شی یا موجودیتی برای تو نشانی است تا بتوانی در افکار یا احساساتت رشد کنی. سال‌هاست به این نشانی‌ها فکر می‌کنم. خانه دوست کجاست؟ گاهی یک نشانی می‌تواند نشانه باشد و گاهی یک نشانه می‌تواند نشانی باشد، این دو، در هم رفت و آمد می‌کنند.

دکتر علی شمیسا
www.shamisapsy.ir
-->

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۳۹ توسط:123 موضوع: نظرات (0)