بک لینک -

سايت پیش بینی
وان ایکس بت
سایت شرط بندی انفجار
سایت شرط بندی
سایت بازی انفجار
سایت شرط بندی فوتبال
سایت enfejar
بت فوروارد
جت بت
سایت پیش بینی فوتبال
ثبت نام بازی انفجار
sibbet90
سایت سیب بت
ورود به سایت بازی انفجار
وان ایکس بت
سایت بازی انفجار
پوکر آنلاین
بت بال 90
انفجار آنلاین
جت بت
بازی انفجار
سایت بازی انفجار

 خریدار روغن سوخته و خرید روغن سوخته بصورت لیتری و بشکه ای خریدار روغن سوخته و خرید روغن سوخته بصورت لیتری و بشکه ای .

خریدار روغن سوخته و خرید روغن سوخته بصورت لیتری و بشکه ای

گذشته را فراموش کنیم............

فراموش کردن گذشته تان، چه ترک یک رابطه اعتیاد آور باشد یا غم از دست دادن یکی از عزیزان، یکی از سخت ترین کارهاست. با اینکه ممکن است بدانید که این رابطه چقدر برایتان دردناک است و برای سلامتی خودتان هم که شده باید آن را کنار بگذارید، اما هنوز برای گفتن خداحافظ مشکل دارید.آسان نیست اما راه های عملی برای فراموش کردن گذشته تان وجود دارد. قبل از اینکه بخواهید از رابطه خود خداحافظی کنید، لازم است که با خاطرات و تجربیاتتان روبه رو شوید. اگر با اشتباهات خود دست و پنجه نرم می کنید، باید مسئولیت اعمالتان را بپذیرید.

6 قدم برای فراموش کردن گذشته

1. درمورد افکار و خاطراتتان بنویسید، نقاشی بکشید، و درموردشان حرف بزنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید به خاطراتتان احترام بگذارید.

2. با دور ریختن احساسات و عواطف مربوط به خاطرات دردناکتان، آنها را فراموش کنید. خواهید دید که بعد از آن چقدر احساس آرامش می کنید.


3. درصورت امکان به عقب برگردید و با کسانیکه در آن خاطرات دخیل بوده اند حرف بزنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید به عقب برگردید.


4. احساسات واقعیتان را با کسی در میان بگذارید. اگر صلاح است به آنها اعتراف کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید احساساتتان را بروز دهید. اگر باید با اشتباهاتتان کنار بیایید، باید تقصیر یا گناهتان را گردن بگیرید.


5. معذرت خواهی کرده و طلب بخشش کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید آسیب پذیر باشید.

6. برای کنترل پرخوری ها، اعتیاد یا آسیب رساندن به خودتان به خاطر گذشته دردناکتان کمک بگیرید. برای فراموش کردن گذشته باید غرور را کنار بگذارید.

فراموش کردن عزیزان، چه همسرتان باشد که از او طلاق گرفته اید، چه فرزندتان باشد که فوت کرده، چه خواهر یا برادرتان باشد که از شما دور شده یا هر کس دیگری، بسیار مشکل است. فراموش کردن گذشته نیاز به تلاش و انرژی بسیار دارد. مطمئن باشید که بعد از این گذشته دردناک نه تنها می توانید به زندگیتان ادامه دهید بلکه عاقل تر، آرام تر، و متمرکز تر خواهید بود.

فراموش کردن گذشته یعنی چه؟

فراموش کردن گذشته یعنی قبول کنید که برای تغییر گذشته کاری از دستتان برنمی آید.

درمواجهه با شکستتان شما هرچه از دستتان برمی آمده کرده اید. باید بدانید که تا جاییکه می توانسته اید خوب، مهربان و موثر بوده اید. اگر قرار بود به عقب برگردید مطمئناً نمی توانستید کاری بیش از آن انجام دهید. پس باید گذشته را فراموش کنید.

فراموش کردن گذشته یعنی خود را برای اشتباهاتتان ببخشید. فکر کردن دوباره به آنچه که می توانستید یا باید انجام می دانید هیچ اثری ندارد. اگر با اشتباهاتتان درگیر هستید یا شکست خورده اید سعی کنید خودتان را ببخشید.

فراموش کردن گذشته یعنی افکارتان را بشناسید. اگر می بینید که مدام درگیر گذشته هستید، با ملایمت افکارتان را به زمان حال برگردانید. سعی کنید این عادت را کنار بگذارید که مدام به اشتباهات گذشته تان فکر کنید.

فراموش کردن گذشته یعنی به ذات زمان اعتماد کنید. زمان می گذرد و شما هم باید از گذشته بگذرید. زخم هایتان به مرور التیام می یابند و فقط جای آن بر جا می ماند.

فراموش کردن گذشته یعنی ارتباطات جدید ایجاد کنید. لازم نیست که حتماً یک گروه دوست تازه پیدا کنید. می توانید یک دوستی جدید را با یکی از همکارانتان شروع کنید یا یکی از همسایه ها را برای شام به خانه تان دعوت کنید. اگر درمورد شکست هایتان با کسی حرف بزنید راحت تر می توانید با آنها کنار بیایید.

فراموش کردن گذشته یعنی در مکالماتتان به دنبال تعادل باشید. خیلی مهم است که دردها و ناراحتی هایتان را با دیگران قسمت کنید اما به همان اندازه مهم است که به زندگیدیگران هم علاقه نشان دهید.

فراموش کردن گذشته یعنی یک دنیای تازه را تجربه کنید. شروع به تحصیل در یک رشته تازه کنید یا یک سرگرمی جدید پیدا کنید. برای فراموش کردن گذشته باید به دنبال جهت های تازه باشید.

فراموش کردن گذشته یعنی زمانتان را در اختیار دیگران قرار دهید. فرصت های بیشمار تازه ای وجود دارد که به شما کمک می کند با گذشته تان خداحافظی کنید. از منطقه امنتان بیرون بیایید.

وقتتان را با کسانی بگذرانید که شادتان می کنند و از بودن با آنها لذت می برید.

وقت می خواهید یک رابطه را فراموش کنید باید به طور جدی فکر کنید که آیا عاقلانه است که باز با آن فرد وقت بگذرانید یا باید همه چیز را به طور کل فراموش کنید. شاید هنوز عاشق او باشید یا از شما سوءاستفاده کرده باشد و در افکار و احساساتتان سردرگم شده باشید. ایجاد یک وقفه عاقلانه ترین راه ممکن است. از این طریق می توانید راحت تر فراموش کنید.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۰۹ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

چگونه بفهمیم که به ما دروغ میگویند؟

ابوالقاسم رجب با این مقدمه مقاله‌ای را درباره راه‌هایی برای شناسایی افراد دروغگو نوشته که بخش‌هایی از آن در ادامه می‌آید:

چرا دروغ می‌گوییم؟


جز در موارد خاص که شخص دروغگو از رفتارش بی‌آنکه به دنبال کسب منفعتی باشد لذت می‌برد، پیوسته برای دروغ‌هایمان به دنبال دلایلی قانع کننده مقابل وجدان خویش می‌گردیم.
ترس از دست دادن یا میل به دست آوردن فردی که به او علاقه‌مندیم، موقعیت شغلی یا اجتماعی مناسب و… مهم‌ترین انگیزه‌های دروغ‌های کوچک و بزرگ هستند.
روان‌شناسان بر این باورند که بیشتر دروغ‌های ما به منظور محافظت از روابط اجتماعی‌مان است. هنگامی‌که همسرتان از شما درباره بزرگی دماغش سوال می‌کند ممکن است واکنشی کاملا صادقانه در قبال پرسش او نداشته باشید زیرا احساس می‌کنید شاید باعث رنجش خاطر او شوید.
از سوی دیگر نباید فراموش کرد جز در موارد استثنا و درمورد افرادی که با توجه به اعتقادات مذهبی قوی‌ای که دارند و مبرا از خطا هستند، کسی که ادعا کند در طول زندگی‌اش دروغ نگفته دروغگوی بزرگی است. بی‌تردید همه ما از روی اجبار یا به اختیار خودمان دروغ‌هایی در زندگی می‌گوییم اما گاهی افرادی پیدا می‌شوند که در این زمینه افراط می‌کنند. روان‌شناسان دانشگاه داندی اسکاتلند رفتار چنین انسان‌هایی را مورد مطالعه قرار داده و عللی برایشان برشمرده‌اند.

پنج عامل دروغگویی


بیماری دروغگویی: نداشتن درک صحیح از کار درست و غلط و نداشتن حس پشیمانی پس از آزار دیگران از ویژگی‌های اصلی این‌گونه بیماران است. چنین افرادی بسیار حرفه‌ای دروغ می‌گویند و به هیچ وجه احساس بدی نسبت به عمل خود ندارند و اصولا با عذاب وجدان بیگانه‌اند.

عادتی به نام دروغگویی: برای چنین افرادی همیشه دروغ اولین گزینه است؛ حتی اگر برایش دلیلی قانع کننده وجود نداشته باشد. تجربیات و خاطرات دوران کودکی افراد دروغگو- نظیر زندگی در محیط فاسدی که دروغ ضرورت ادامه حیات و زندگی نسبتا راحت آنها بوده است- باعث می‌شوند آنها در هر سن و سالی هم که باشند به طور ناخودآگاه دروغگویی را ترجیح دهند.

خودشیفتگی: نارسیسیت‌ها دروغ می‌گویند تا نزد دیگران محترم شمرده شوند و بزرگ‌تر از آنچه هستند جلوه کنند.

بی‌ثباتی شخصیتی: معمولا زندگی افرادی که چنین خصوصیتی دارند با بی‌بندوباری اخلاقی همراه است. آنها برای فرار از احساس گناه و شرمی که نسبت به اعمال و مسوولیت‌ناپذیری خود دارند در دروغگویی افراط می‌کنند.

دروغ‌های نمایشی: «حالم اصلا خوب نیست، به زودی می‌میرم» و «اگر ترکم کنی خودم را می‌کشم» از این قبیل دروغ‌هاست که غالبا برای جلب حس ترحم یا عشق و محبت اطرافیان گفته می‌شود. این دروغ‌ها لزوما منعکس‌کننده احساسات واقعی شخص نیست.


چگونه دروغ‌سنج خوبی باشیم؟

روان‌شناسان توصیه‌هایی می‌کنند که دانستن آنها می‌تواند به شما کمک کند:

ـ‌ به حرکات ظاهری او توجه کنید: تنها به یک فاکتور مثلا استرس داشتن فرد توجه نکنید چرا که ممکن است شخصی راست بگوید ولی هنگام صحبت کردن عصبی به نظر برسد. قبل از اینکه سوال بپرسید- بدون آنکه جلب توجه کنید- حالات اولیه وی نظیر میزان نگرانی، عصبانیت، ارتباط چشمی و پلک زدن وموقعیت دست‌هایش را به خاطر بسپارید.

ـ‌ مقایسه کنید: کلید فهمیدن اینکه شخصی دروغ می‌گوید یا نه در این است که پس از سوال کردنتان- درست طول زمان کوتاهی که اطلاعات در مغز طرف مقابل پردازش می‌شود تا جواب شما را بدهد- تغییرات رفتاری‌ای را که در مرحله پیش به خاطر سپرده‌اید بررسی کنید. توجه داشته باشید فرصت مقایسه را از دست ندهید زیرا احتمالا پس از گذشت این زمان طلایی فرد به تسلطی نسبی روی رفتارش خواهد رسید.

ـ‌ به حرف‌های او خوب گوش کنید:گاهی اوقات توجه به حالات بدن و ریز شدن در رفتار طرف مقابل کمک شایانی به شما نمی‌کند. در این‌گونه موارد دقت در گفته‌های شخص، بهترین راهنماست. دروغگوها معمولا بیش از حد به جزئیات بی ربط می‌پردازند. آنها سعی می‌کنند با این کار ذهن مخاطبشان را از موضوع اصلی دور کنند تا دروغشان کمرنگ جلوه کند. فراموش نکنید که دروغگو فراموشکار است و احتمال اینکه متناقض صحبت کند بسیار زیاد است.

ـ‌ چند دقیقه مکث کنید: برای بیشتر مردم دروغ گفتن امری سخت و استرس زاست و هیچ اتفاقی مثل سکوتی که میان پاسخ او و سوال بعدی‌تان برقرار می‌کنید عذاب‌آور نیست. سعی کنید در این لحظات میزان عصبانیت و نگرانی‌اش را بسنجید.

ـ‌ بحث را عوض کنید: بی‌تردید شیرین‌ترین زمان برای دروغگو لحظه‌ای است که احساس کند دروغ به پایان رسیده و در کارش موفق بوده است. تغییر بحث توسط شما احتمالا لبخندی بر لبان دروغگو می‌نشاند. در این هنگام بازگشت به مبحث قبلی مانند ضربه پایانی یک بوکسور برای ناک اوت کردن حریفش است و با خشم مضاعف او همراه خواهد بود.


تشخیص فرد دروغگو از شخص راستگو جزء علایق مشترک همه ماست و به قولی «لذتی که در گرفتن مچ شخص دروغگو هست در دروغ گفتن نیست».

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۰۹ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

قبل از امتحان بنویسید

نوشتن، ترس پیش از امتحان را کاهش می‌دهد

روانشناسان دانشگاه شیکاگو روش ساده‌ای را برای کاهش ترس از امتحان توصیه می‌کنند. آنها به این نتیجه رسیده‌‌اند که اگر پیش از امتحان ترس‌هایمان را بر روی کاغذ بیاوریم ترس‌کاهش پیدا می‌کند و نتیجه‌ی بهتری به دست می‌آوریم.

افزایش ضربان قلب، بی‌خوابی و مغزی که انگار دیگر کار نمی‌کند از علائمی است که بسیاری آنها را پیش از انجام یک آزمون تجربه کرده‌اند. ترس از امتحان باعث کاهش تمرکز می‌شود و مانند فیلتری در حافظه دست‌یابی مجدد به آنچه که فراگرفته شده را دشوار می‌سازد.

چگونه می‌توان آزمون‌ها را از احساسات منفی رها کرد؟ چگونه می‌توان با تمرکزی بیشتر، از نتیجه‌ی بهتری برخوردار شد؟

پاسخ این سئوال‌ها را سیان بایلوک و جراردو رامیرز، دو روانشناس دانشگاه شیکاگو، پس از انجام یک آزمایش تحقیقاتی ارائه کرده‌اند. به عقیده‌ی آنان برای رهایی از ترس امتحان باید اضطراب‌های خود را بر روی کاغذ بیاوریم.

این محققان گروهی از دانشجویان را برای انجام آزمایش‌های خود انتخاب کرده و از آنها خواستند، در دو امتحان تستی ریاضی پیاپی شرکت کنند.

در نخستین مرحله تنها از دانشجویان خواسته شد، نهایت تلاش خود را برای یافتن پاسخ‌های صحیح به کار ببرند. در دومین مرحله فشار بیشتری بر دانشجویان وارد آمد تا این مرحله حالت امتحانی جدی به خود بگیرد.

محققان به دانشجویان گفتند، در صورت برخورداری از نمره‌ی بالا می‌توانند، به عنوان پاداش پول دریافت کنند. همچنین این نمره با نمره‌ی دانشجویی دیگر جمع خواهد شد و بنابراین نمره‌‌ی جداگانه‌ی هر دانشجو بر روی میانگین نتیجه‌ی این امتحان تأثیر خواهد گذاشت. افزون بر این به دانشجویان گفته شد که از آنها به هنگام انجام این امتحان فیلم‌برداری می‌شود.

دانشجویان را به ۳ گروه تقسیم کردند. اولین گروه باید ۱۰ دقیقه منتظر دریافت برگه‌ی امتحان می‌ماند بی‌آنکه کاری کند.

دانشجویان دومین گروه باید در این ۱۰ دقیقه در باره هر چه که می‌خواستند مطلبی می‌نوشتند، غیر از این امتحان.

اما از سومین گروه خواسته شد که در این مدت راجع به احساساتشان در مورد این امتحان بنویسند.

نتایج این تحقیق

دانشجویان گروه اول که در ۱۰ دقیقه‌ی پیش از امتحان دست به هیچ کاری نزدند و همچنین دانشجویان گروه دوم که راجع به مسایل مختلف نوشتند در مرحله‌ی دوم نتیجه‌‌ای بدتر از مرحله‌ی اول به دست آوردند.

اما گروه سوم که ترس‌ها و احساسات مربوط به این امتحان را بر روی کاغذ آورد، به مراتب نمره‌ی بهتری نسبت به مرحله‌ی اول کسب کرد.

این تحقیق را محققان بر روی دانش‌آموزان یک دبیرستان نیز انجام داده‌اند. در این مورد نیز نتیجه‌ای مشابه به دست آمد. نتیجه‌این بود که نوشتن ترس‌های مربوط به امتحان نهایی باعث شد که این دانش‌آموزان هم نمره‌ی بالاتری به دست بیاورند.

محققان همچنین بر این نظرند که نوشتن ترس‌ها در هر مورد که باشد موجب می‌شود که ترس کاهش پیدا کند.

کسانی که عادت کرده‌اند، قسمت‌هایی از زندگی خود را در دفترچه‌ای به نام "خاطرات" بنویسند، آگاهانه یا ناآگاهانه از این مسئله بهره‌ خواهند برد، چرا که نوشتن احساسات ناخوشایند، شدت آنها را کاهش می‌دهد.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۰۸ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

تقویت حافظه با روشهای ساده

1-مکالمه و حرف زدن

هنگامی که شما با یک نفر مشغول صحبت کردن هستید، احساس رضایتمندی می کنید. تحقیقاتی در دانشگاه میشیگان راجع به انواع مختلف ارتباطات کلامی و اثر آنها بر روی مغز انجام گرفته است. این تحقیقات نشان داده که صحبت های منفی هیچ فایده ای ندارند. در حالی که اگر مکالمه ای مفید صورت گیرد، افراد مکالمه کننده عملکرد اجرایی و ادراکی خوبی را به دست می آورند و این عملکردها همان حافظه می باشد.

تحقیقات دیگری بر روی مکالمات سودمند و معنی دار انجام شد و محققان به این نتیجه رسیدند که فرد مکالمه کننده بیشتر سعی می کند که فکر طرف مقابل را بفهمد و حتی صحبت های بعدی را حدس بزند که این کار باعث تحریک منطقه ای در مغز می گردد که وابسته به حافظه است.

2- نداشتن استرس

آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده است که به آشپزخانه بروید و از خودتان بپرسید که چرا من اینجا هستم و چه کاری می خواستم انجام دهم؟ این یکی از مشکلات رایج حافظه می باشد که از استرس منشا می گیرد.

هنگامی که شما استرس دارید، هورمون کورتیزول در مغز افزایش می یابد و حافظه کوتاه مدت را از بین می برد

پس بهتر است به مغزتان آموزش دهید که در صورت مواجهه با استرس و عصبانیت، بهتر عمل کند. مدیتیشن و تنفس عمیق باعث دوری از استرس و آرامش فرد می گردد.

3- یادگیری یک زبان دیگر

محققان به این نتیجه رسیده اند که یادگیری یک زبان جدید بر روی قدرت حافظه اثر فوق العاده زیادی دارد. تحقیقات نشان داه است افرادی که با بیشتر از دو زبان صحبت می کنند (مثلا فارسی و ترکی)، کمتر قدرت حافظه خود را در طول زندگی از دست می دهند.

در ضمن هر چه قدر تعداد زبان هایی که فرد می تواند با آنها صحبت کند بیشتر باشد، کاهش حافظه کمتر است؛ برای مثال، فردی که به 4 زبان و بیشتر می تواند صحبت کند، نسبت به فردی که به 2 زبان صحبت می کند، پنج بار کمتر دچار مشکلات حافظه می گردد. و یا فردی که به 3 زبان حرف می زند، نسبت به فردی که به 2 زبان حرف می زند، سه بار کمتر دچار مشکلات فهمی می گردد.

پس از همین امروز تصمیم بگیرید یک زبان دیگر را هم بیاموزید تا حافظه تان قوی تر گردد.

4- نوشیدن آب چغندر

آب چغندر حافظه را تقویت می کند. آب چغندر دارای نیترات می باشد که در بدن تبدیل به نیتریت می شود و باعث تسریع در جریان خون و اکسیژن رسانی بیشتر می شود.

تحقیقات نشان داده است که دیوانگان و افرادی که قدرت فهم کمی دارند، فاقد اکسیژن در منطقه خاصی از مغز می باشند. نیترات می داند که کدام قسمت از بدن نیاز به جریان خون بیشتر و اکسیژن بالاتری دارد. پس این نظریه ثابت شد که غذاهای غنی از نیترات مانند: چغندر، کلم، کرفس و اسفناج می توانند قدرت فهم را افزایش دهند و باعث تقویت مغز و فکر گردند.

5- رژیم غذایی مدیترانه ای

رژیم غذایی مدیترانه ای سرعت کاهش فهم و حافظه را در افراد بزرگسال کم می کند. به طور کلی، افرادی که بیشتر از سبزیجات تازه، حبوبات، روغن زیتون و ماهی استفاده می کنند، کمتر دچار کاهش فهم می شوند.

6- وقفه تنفسی در خواب (آپنه خواب)

آپنه خواب باعث بیدار شدن فرد در نصف شب می گردد. اگر این مشکل را درمان نکنید، باعث خواب آلودگی و فراموشی می گردد. افراد مبتلا به آپنه از اکسیژن کافی محروم هستند که این امر، بر روی قشر خاکستری مغز (بافت عصبی مغز) اثر منفی می گذارد. بیشترین اثرات منفی نیز در قسمت حافظه می باشد.

7- بیماری قلبی

اگر شما دارای کلسترول بالا و فشار خون بالا باشید، علاوه بر احتمال بروز بیماری های قلبی در شما، مغزتان نیز در معرض خطر قرار دارد. 10 تحقیق در انجمن اعصاب شناسی در امریکا انجام شد و نشان داد افرادی که در معرض خطر بیماری قلبی وجود دارند، دارای نقصان عملکردهای ادراکی هستند و برعکس.

8- ورزش مغز

مغز نیز همانند عضلات، نیاز به ورزش دارد. اگر آرنج دست چپ تان به مدت 6 ماه بی تحرک باشد، برای آن چه کار می کنید؟ مغز نیز همانند آن است.
بهترین راه برای تقویت حافظه، استفاده روزانه از آن است؛ برای مثال اگر برای شما حفظ کردن شماره های تلفن سخت است، برای حفظ کردن آنها وقت بگذارید. بعد از چند وقت می بینید که تمام شماره های تلفن را حفظ هستید



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۰۶ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

یک خاطره ........

خاطره ای از دوران دانشجویی و درسی ماندگار در نوع برقراری ارتباط

اولین روزهای ورود به دانشگاه بود که استاد شهرناز مرتضوی تنها روانشناس بین فرهنگی ایران و از اساتید سالخورده و بنام در این زمینه، در اولین جلسه درس روانشناسی عمومی و بعد از معرفی و آشنایی با تک تک دانشجویان، جملات خود را اینگونه آغاز کرد: دانشجویان عزیز من به عنوان استاد و شما به عنوان دانشجو این موضوع را بدانید که ما به همدیگر نیاز داریم ، من به محبت و توجه شما نیاز دارم و شما هم به محبت و توجه من ، من از شما توقع دارم که به گفته های من توجه کنید و شما هم بایداز من انتظار داشته باشید که با تمام قوا تلاش کنم تا اطلاعات خود را به شما منتقل نمایم....

بعد از سالها جملات استاد برایم معنای دیگر دارد و مناسب دیدم تا این خاطره و درس را برای شما خوانندگان عزیزم بنویسم. آری! ایشان در ابتدای کارشان به بهترین شیوه توانستند با ما ارتباط برقرار کنند و با بیان این جمله که "من هم به محبت و توجه شما نیاز دارم  " شان و مقام دانشجویان خود را بالا برد و با بیان جملاتی ساده و محبت آمیز مسئولیتی را به دوش ما گذاشت که تا آخرین روزهای دانشگاه ، ما سعی می کردیم به این مسئولیت احترام گذاشته و با رفتارمان ثابت کنیم که ما هم قدر این اعتماد را می دانیم و سعی خواهیم کرد این انتظار را برآورده نمائیم و از همه مهمتر حد و حدود داشتن انتظار استاد از دانشجو و دانشجو از استاد را با شیوه ای محبت آمیز بیان نمود و با این شیوه و رفتار ، آنچنان به قلبهای دانشجویان  نفوذ کرد که دانشجویان تا آخرین روزهای فارغ التحصیلی از محبت و شفافیت استاد سخن میگفتند و کمتر کسی پیدا می شد که درسهای استاد را نخواند و نخوانده سر کلاس و امتحان حاضر شود. برای اینکه از استاد خجالت می کشیدیم و از اینکه استاد مرتضوی یک لحضه از ما دلخور شود ، می ترسیدیم. باور کنید آنچنان به ایشان علاقمند شده بودیم که غیبت در کلاس استاد برایمان معنی نداشت و اکثر دانشجویان در امتحان دروس استاد مرتضوی با نمرات بالا و با توان خودشان قبول می شدند و همه اینها را مدیون نوع برقراری ارتباط و  شیوه بیان صادقانه ایشان بودیم .

در مقابل اساتیدی هم بودند که باتوجه به اینکه اساتید بنام و توانمندی بودند ، ولی در شروع برقراری ارتباط از موضع بالا و قدرت با دانشجویان خود برخورد می کردند و با ندادن نمره ، حذف از لیست به دلیل غیبت از کلاس دانشجویان را تهدید می کردند و بعضاً دانشجویان از این اساتید می ترسیدند و شاید  به واسطه این ترسها ، درسهای خود را می خواندند ولی تاثیر محبت و نوع برقراری ارتباط استاد مرتضوی ، طوری بود که دروسی را که با ایشان پاس می کردیم ، بعد از 14 سال هنور در ذهن و خاطر ما باقی مانده است، ولی دروسی را که با سایر اساتید که در برقراری ارتباط اولیه با دانشجویان خود مشکل داشتند، گذراندیم ، آنچنان که باید در یاد و خاطرمان نمانده است.

البته لازم به یادآوری است که اساتید دروس روانشناسی به دلیل نوع تحصیلاتی که داشتند اکثراً رابطه خوبی با دانشجویان خود داشتند و در این زمینه موفق بودند ، اساتیدی مثل دکتر سیما فردوسی ، دکترشهریار شهیدی ، دکتر مینا کاری ، دکتر عصمت دانش و ..... که یاد و خاطر آنها برای من بسیار ارزشمند و ماندگار می باشد.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۰۵ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

30 مشخصه افراد موفق

1- فرصت‌هایی را می‌بینند و پیدا می‌کنند که دیگران آنها را نمی‌بینند.

2- از مشکلات درس می‌گیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را می‌بینند.

3- روی راه‌حل‌ها تمرکز می‌کنند.

4- هوشیارانه و روشمندانه موفقیت‌شان را می‌سازند، در زمانی که دیگران آرزو می‌کنند موفقیت به سراغ‌شان‌ آید.

5- مثل بقیه ترس‌هایی دارند ولی اجازه نمی‌دهند ترس آنها را کنترل و محدود کند.

6- سوالات درست را به شیوه صحیح از خود می‌پرسند. سوال‌هایی که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار می‌دهد.

7- به ندرت از چیزی شکایت می‌کنند و انرژی‌شان را به خاطر آن از دست نمی‌دهند. همه چیزی که شکایت کردن باعث آن است فقط قرار دادن فرد در مسیر منفی‌بافی و بی‌ثمر بودن است.

8- سرزنش نمی‌کنند (واقعا فایده‌اش چیست؟- آنها مسوولیت کارهایشان و نتایج کارهایشان را تماما به عهده می‌گیرند.

9- وقتی ناچارند از ظرفیتی بیش از حد ظرفیت‌شان استفاده کنند همیشه راهی را برای بالا بردن ظرفیت‌شان پیدا می‌کنند و بیشتر از ظرفیت‌شان از خود توقع دارند. آنها از آنچه دارند به نحو کارآمدتری استفاده می‌کنند.

10- همیشه مشغول، فعال و سازنده هستند. هنگامی که اغلب افراد در حال استراحت هستند آنها برنامه‌ریزی کرده و فکر می‌کنند تا وقتی که کارشان را انجام می‌دهند استرس کمتری داشته باشند.

11- خودشان را با افرادی که با آنها هم فکر هستند، متحد می‌کنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را می‌دانند.

12- بلندپرواز هستند و دوست دارند حیرت‌انگیز باشند. آنها هوشیارانه انتخاب می‌کنند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشند و نمی‌گذارند زندگی‌شان اتوماتیک‌وار سپری شود.

13- به‌وضوح و دقیقا می‌دانند که چه چیزی در زندگی می‌خواهند و چه نمی‌خواهند. آنها بهترین واقعیت را دقیقا برای خودشان مجسم و طراحی می‌کنند به جای اینکه صرفا تماشاگر زندگی باشند.

14- بیشتر از آنکه تقلید کنند، نوآوری می‌کنند.

15- در انجام کارهایشان امروز و فردا نمی‌کنند و زندگی‌شان را در انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمی‌دهند.

16- آنها دانش‌آموزان مدرسه زندگی هستند و همواره برای یادگیری روی خودشان کار می‌کنند.
آنها از راه‌های مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی، دیدن و شنیدن، پرسیدن، خواندن و تجربه کردن یاد می‌گیرند
.

17- همیشه نیمه پر لیوان را می‌بینند و توانایی پیدا کردن راه درست را دارند.

18- دقیقا می‌دانند که چه کاری باید انجام دهند و زندگی‌شان را با از شاخه‌ای به شاخه‌ای دیگر پریدن از دست نمی‌دهند.

19- ریسک‌های حساب‌شده‌ای انجام می‌دهند؛ ریسک‌های مالی، احساسی و شغلی.

20- با مشکلات و چالش‌هایی که برایشان پیش می‌آید سریع و تاثیرگذار روبه‌رو می‌شوند و هیچ وقت در مقابل مشکلات سرشان را زیر برف نمی‌کنند. با چالش‌ها روبه‌رو می‌شوند و از آنها برای پیشرفت خودشان بهره می‌برند.

21- منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمی‌مانند تا آینده‌شان را رقم بزند. آنها بر این باورند که با تعهد و تلاش و فعالیت، بهترین زندگی را برای خودشان می‌سازند.

22- وقتی بیشتر مردم کاری نمی‌کنند؛ آنها مشغول فعالیت هستند. آنها قبل از اینکه مجبور به کاری بشوند، عمل می‌کنند.

23- بیشتر از افراد معمولی روی احساسات‌شان کنترل دارند. آنها همان احساساتی را دارند که ما داریم ولی هیچ‌گاه برده احساسات‌شان نمی‌شوند.

24- ارتباط‌گرهای خوبی هستند و روی رابطه‌ها کار می‌کنند.

25- برای زندگی‌شان برنامه دارند و سعی می‌کنند برنامه‌شان را عملی کنند. زندگی آنها از کارهای برنامه‌ریزی نشده و نتایج اتفاقی عاری است.

26- در زمانی که بیشتر مردم به هر قیمتی می‌خواهند از رنج کشیدن و بودن در شرایط سخت اجتناب کنند، افراد موفق قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرایط سخت را می‌فهمند.

27- ارزش‌های زندگی‌شان معلوم است و زندگی‌شان را روی همان ارزش‌ها بنا می‌کنند.

28- تعادل دارند. وقتی از لحاظ مالی موفق هستند، می‌دانند که پول و موفقیت مترادف هم نیستند. آنها می‌دانند افرادی که فقط از نظر مالی در سطح مطلوبی قرار دارند، موفق نیستند. این در حالی است که خیلی‌ها خیال می‌کنند پول همان موفقیت است. ولی آنها دریافته‌اند که پول هم مثل بقیه چیزها یک وسیله است برای دستیابی به موفقیت.

29- اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کرده‌اند. آنها قوی هستند و از اینکه راهی را می‌روند که کمتر کسی می‌تواند برود، شاد می‌شوند.

30- از خودشان مطمئن هستند.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۰۵ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

خودتان را تست کنید


۱) یک فروند هواپیما در مرز آمریکا و کانادا سقوط می‌کند. بازماندگان از سقوط را در کجا دفن می‌کنند؟
.کانادا – آمریکا – هیچ‌کدام

۲) یک خروس در بام خانه‌ای که شیب دوطرفه دارد، تخم می‌گذارد. این تخم از کدام طرف می‌افتد؟
شمال – جنوب – هیچ‌کدام

۳) خانمی‌عاشق رنگ قرمز است و تمام وسایل‌ او به رنگ قرمز است. او در آپارتمانی یک طبقه که قرمزرنگ است، زندگی می‌کند. صندلی و میز او قرمزرنگ است.تمام دیوارها و سقف آپارتمان قرمزرنگ هستند. کفپوش آپارتمان و فرش‌ها نیز قرمزرنگ هستند.تلویزیون هم قرمز رنگ است. سریع پاسخ دهید که پله‌های آپارتمان چه رنگی هستند؟
قرمز – آبی – هیچ‌کدام

۴) پدر و پسری را که در حادثه رانندگی مجروح شده بودند، به بیمارستان می‌برند.پدر در راه بیمارستان فوت می‌کند ولی پسر را به اتاق عمل می‌برند. پس از مدتی دکتر می‌گوید من نمی‌توانم این شخص را عمل کنم، به علت اینکه او پسر من است.آیا به نظر شما این داستان می‌تواند صحت داشته باشد؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۵ ) اگر چهار تخم‌مرغ، آرد، وانیل، شکر، نمک و بیکینگ پودر را با همدیگر مخلوط کنید، آیا کیک خواهید داشت؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۶) آیا می‌توانید از منزلتان بالاتر پرش کنید؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۷) یک کیلوگرم آهن چند گرم سنگین‌تر از یک کیلو گرم پنبه است؟
۱گرم – ۱۰۰گرم – هیچ‌کدام

۸ ) مردی به طرف یک پلیس که در حال جریمه کردن اتومبیل بود، می‌رود و التماس می‌کند که پلیس جریمه نکند ولی آقای پلیس قبول نمی‌کند. به پلیس نه یک بار بلکه هشت بار بد دهنی می‌کند.جواب دهید که این مرد چند بار جریمه خواهد شد؟
۸ بار – ۹بار – هیچ‌کدام

۹ ) اگر تمام رنگ‌ها را با هم مخلوط کنید، آیا رنگین کمان خواهیم داشت؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۰) گرگی به بالای کوه می‌رود تا غرش شبانه‌اش را آغاز کند.چه مدت طول می‌کشد تا به بالای کوه برسد؟
دو‌شب – پنج‌شب – هیچ‌کدام

۱۱) اگر به‌طور اتفاقی وارد کودکستان دوران کودکی‌تان شوید، آیا قادر به خواندن نوشتن و انجام جدول ضرب خواهید بود؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۲) آیا امکان دارد یک نفر سریع‌تر از رودخانه می‌سی‌سی‌پی شنا کند؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۳) آقای بیل اسمیت و خانم ژانت اسمیت از هم طلاق می‌گیرند. پس از مدتی خانم ژانت اسم اولیه خود را پس می‌گیرد.با این حال، پس از پنج سال با اینکه هنوز از آقای بیل اسمیت طلاق گرفته است، دوباره خانم ژانت اسمیت می‌شود. آیا این قضیه امکان‌پذیر است؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۴) آقای جیم کوک مشکوک به قتل است ولی وقتی که پلیس از او سوال می‌کند که در موقع قتل کجا بوده است، آقای جیم می‌گوید در خانه مشغول تماشای سریال مورد علاقه‌ام بوده‌ام. حتی جزئیات سریال را برای پلیس شرح می‌دهد.آیا این موضوع ثابت می‌کندکه آقای جیم بی‌گناه است؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۵) یک شترمرغ تصمیم می‌گیرد که به وطنش بازگردد.چه موقع برای پرواز او به جنوب مناسب است؟
بهار – پاییز – هیچ‌کدام

۱۶) جمله بعدی صحت دارد.جمله قبلی غلط است.آیا این قضیه منطقی است؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۷) آیا امکان دارد که یک اختراع قدیمی‌قادر باشد که پشت دیوار را به ما نشان دهد؟
آری – خیر – هیچ‌کدام

۱۸) اگر بخواهید یک نامه به دوست‌تان بنویسید، ترجیح می‌دهید با شکم پر یا با شکم خالی بنویسید؟
پر – خالی – هیچ‌کدام

● پاسخنامه


۱) هیچ کدام. بازماندگان که زنده هستند نیازی به دفن کردن ندارند.
۲) هیچ کدام.خروس که تخم نمی‌گذارد!
۳)هیچ کدام.آپارتمان یک طبقه که راه پله ندارد!
۴) آری. اگر این سوال را نتوانستید جواب دهید، وای بر شما.دکتر یک خانم جراح است یعنی این شخص مادر پسر است!
۵) خیر، شما پیش از اینکه کیک داشته باشید باید آن را بپزید !
۶) آری،.بپرید و ببینید که خانه شما چقدر می‌پرد!
۷) هیچ کدام. یک کیلوگرم آهن با یک کیلوگرم پنبه به طور دقیق برابر هستند.
۸) هیچ کدام. خودرو به آن مرد تعلق ندارد.
۹) خیر.رنگ خاکستری خواهید داشت.
۱۰) هیچ‌کدام. گرگ پیشتر بالای کوه است.
۱۱) آری، شما فقط از کودکستان دیدن می‌کنید و با همین شرایطی که الان دارید فقط وارد کودکستان شده‌اید.
۱۲) آری، چون که رودخانه‌ها که قادر به شنا کردن نیستند!
۱۳) آری ژانت با یک آقای دیگر که فامیل‌اش اسمیت بوده، ازدواج کرده است.
۱۴) خیر.چون که ممکن است این سریال تکراری باشد و او پیشتر این سریال را دیده باشد.
۱۵) هیچ کدام.شتر مرغ که قادر به پرواز نیست.
۱۶) هیچ کدام. چون که جملات متضاد هم هستند.
۱۷) آری.پنجره یک اختراع قدیمی‌است که به وسیله آن می‌توان پشت دیوار را مشاهده کرد!
۱۸) هیچ کدام.بهتر است که یک نامه عاشقانه را با قلم و کاغذ بنویسید و با شکم نمی‌توان نامه نوشت!


● تفسیر آزمون


▪ اگر تعداد جواب‌های صحیح شما بین صفر تا ۵ بود، معنایش این است که شما به طرز وحشتناکی به جزئیات بی‌توجهید. حواستان کجاست؟

▪ اگر تعداد جواب‌های درست بین ۶ تا ۱۰ بود، نسبتاً بد نیست، اگرچه این نشان می‌دهد که چندان به جزییات توجه نمی‌کنید. شاید دارید به مسایلی توجه می‌کنید که بقیه به آنها توجه نمی‌کنند. خدا کند این‌طور باشد!

▪ اگر تعداد جواب‌های درست شما بین ۱۱ تا ۱۵ بود، بسیار خوب است.شما خوب به جزییات توجه می‌کنید. خدا خیرتان بدهد!

▪ اگر تعداد جواب‌های صحیح شما بین ۱۶ تا ۱۸ بود، یعنی شما یک پا شرلوک هولمز هستید. احسنت!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۰۴ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

حسادت کابوس زندگی

ولی بدون تعارف باید گفت که شهر ما یک ویژگی منفی هم دارد که همه ما به آن پی برده ایم و یکی از دلایل عقب ماندگی شهرمان را وجود این خصیصه می دانیم . این ویژگی چیزی نیست بجز حسادت که یک هیجان و رفتار منفی است و جالب است که همه ما وقتی دلایل عقب ماندگی شهرمان را بررسی و در باره اشت صحبت می کنیم ، به راحتی اقرار می کنیم که : " آقا ما حسودیم و چشم دیدن پیشرفت جوانان و همشهریان خودمان را نداریم " آیا به راستی این گونه است؟

در این نوشته بنده سعی نمودم این ویژگی رفتاری را از منظر روانشناختی مورد بررسی قرار دهم.

حسادت چیست؟

یکی از رذایل اخلاقی که علماء اخلاق از آن نهی کرده اند؛ رذیله حسادت است. حسد صفت بسیار زشتی است که آدمی را به پست‌ترین مرحلۀ رذالت می‌رساند تا جایی که شخص حسود آرزوی زوال نعمت از دیگری را دارد. در این باره د ر تعریف حسد راغب اصفهانی در مفردات می‌گوید «حسد آرزوی زوال نعمت از کسی است که سزاوار داشتن آن نعمت است و شخص حسود علاوه بر آرزوی قلبی چه بسا کوشش در زوال آن نعمت می‌کند.»

حسادت یک هیجان منفی است ولی این هیجان می تواند سمت و سوی مثبتی هم داشته باشد ، که به آن غبطه می‌گویند. غبطه در واقع همان حسادت است اما هیجان منفی تولید نمی‌کند. ما وقتی که یک دانشمند ایرانی را می‌بینیم که در یک المپیاد علمی جایزه می‌گیرد ممکن است به او غبطه بخوریم؛ در واقع حسادت و غبطه یک احساس هستند فقط جهت‌شان با هم فرق می‌کند.

حسادت جهتش به سمت شخص دیگر است. اما غبطه جهتش به سمت خود فرد است. مثلا ما وقتی به یک فرد زیبا حسادت می‌کنیم در دل می‌گوییم ای کاش زیبایی اش زایل شود اما وقتی غبطه می‌خوریم می‌گوییم من باید ورزش کنم تا تناسب اندام پیدا کنم و پوستم شاداب شود، تا ظاهرم بهتر شود. در واقع حسادت مثل یک زخم است که وقتی زخمی شدی دیگر زخمی‌ شده‌ای، اما می‌توانی با دسترسی به یکسری راهکارها وجودت را واکسینه کنی که کمتر زخمی شوی و طوری حرکت کنی که تیرهای حسادت کمتر روی تنت بنشیند.

حسادت زمانی که در حد اعتدال باشد، احساسی کاملا طبیعی است.این حس همچنین می‌تواند به حالتی بیمارگونه، افراطی، خفقان‌آور و غیرقابل تحمل درآید و سلامت روانی و زندگی زناشویی را به خطر اندازد.
بنابر یک تحقیق کانادایی، گروهی از بزرگسالان از میان مهم‌ترین مشکلات زناشویی، حسادت را در رده دوم این گروه قرار دادند. چنانچه این حس که در حد اعتدالش، جزء لاینفک رابطه عاشقانه بین زن و مرد به شمار آید، زمانی که از حد خود خارج شده و به حالتی افسار گسیخته در آید، برای زوجین مضر خواهد بود.

راه از بین بردن حسادت چیست؟

راهش این است که توانایی‌های خود را بشناسیم و آنها را تقویت کنیم.

اما ما هر چقدر توانایی‌های خود را تقویت کنیم و آنها را شکوفا کنیم همچنان همه افراد از لحاظ توانایی در یک سطح نیستند و همین امر خود سبب ایجاد حسادت می‌شود!

اگر هر انسانی توانایی‌های خود را بشناسد و در مسیر آنها هم حرکت کند آن وقت این اتفاق نمی‌افتد آن موقع پذیرش خودت به همان صورت که هستی آسان‌تر است. به گمان من اشخاصی که حسادت می‌کنند معمولا توانایی‌های خود را نادیده می‌گیرند. من جمله‌ای از گوته‌ نقل می‌کنم که می‌گوید موفقیت یعنی اینکه آنچه را که می‌خواهی به دست آوری اما خوشبختی آن است که از آنچه به دست آوردی لذت ببری. بنابراین نکته‌‌ای که هست به نظر من، اگر فردی توانایی‌های خود را شناخته باشد و آنها را شکوفا کند، خواه‌ناخواه به یک درجه از پذیرش نفس می‌رسد.

حال فرض کنید یک نفر توانایی‌هایش را کاملا شکوفا کند اما از اینکه توانایی‌هایش در حد متوسط است ممکن است احساس نارضایتی کند و قطعا این نگرش در او حسادت ایجاد خواهد کرد!

اگر فردی با توانایی‌های متوسط نهایت تلاش خود را بکند و توانایی‌های خود را به اوج برساند میزان حسادتش به شدت کاهش خواهد یافت. ولی عمدتا حسادت در اشخاصی ایجاد می‌شود که بیشتر از اینکه تلاششان را معطوف به پرورش توانایی‌های خود بکنند معطوف به این می‌کنند که ببینند زندگی دیگران چه دستاوردی داشته است. این افراد منتظر این هستند که سعادت در خانه‌شان را بزند و از اینکه شانس در خانه دیگران را زده همیشه گله‌مند هستند

چه کنیم که حسادت تبدیل به غبطه شود؟

باید یک مقدار ذهنمان را از آموزه‌هایی‌که اجتماع به ما تحمیل می‌کند منفک کنیم و یک بار دیگر واژه‌هایمان را خودمان تعریف کنیم. ما در بمباران تبلیغاتی عجیب و غریبی قرار داریم. بدون آنکه خودمان بدانیم ارزش‌ها با ابزارهای مختلف به ما تلقین می‌شود؛بنابراین موفقیت را فقط در شکل خاصی می‌پذیریم. ما اگر بتوانیم وقتی که حسادت می‌کنیم دریابیم که این حسادت ناشی از یک ناخشنودی از وضع موجود است و بعد وضع مطلوب و ایده‌آل را که می‌تواند ما را خشنود کند در ذهنمان تعریف کنیم طبیعتا راه هم پیش روی ما گذاشته می‌شود.

اما همیشه این‌طور نیست، گاهی اوقات ما ایده‌آل‌ها را برای خودمان تعریف می‌کنیم اما به آنها نمی‌رسیم!

در این مرحله باید تعریف‌هایمان را از ایده‌آل مورد بازنگری قرار دهیم. مثلا در دوره‌ ما همه دنبال این بودند که دکتر و مهندس شوند؛ این در حالی است که ممکن است همه توانایی یک فرد در این باشد که مثلا یک آشپز ماهر شود. در جوامع صنعتی هر حرفه و هر تخصص جایگاه خود را دارد اما در جامعه ما فقط یکسری پوزیشن‌های خاص اعتبار دارند بنابراین، این اشخاص هم ایده‌آل‌هایشان همان می‌شود که جامعه به آنها دیکته کرده است.

منابع:

http://www.pezeshkan.org

http://www.pajoohe.com/



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۰۳ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

تاثیر طرز فکر مثبت بر سلامتی ما

به تازگی محققان اثبات کرده ‌اند که نوع رفتار ما در برابر هستی، به ویژه نگاه مثبت یا منفی ‌ای که به آن داریم، بیش از آنچه فکر می ‌کنیم می ‌تواند بر سلامت ما تاثیرگذار باشد.

تحقیقات دکتر بکالوی، استاد دانشگاه علوم اجتماعی ییل، نشان داد که داشتن دید مثبت بر سلامت ما تاثیر شگرفی دارد. او پس از زیر نظر گرفتن 660 فرد که پرسش‌ نامه ‌‌ای را در سال 1975 میلادی پر کرده بودند و در آن از نوع نگاه شان به پیری سخن گفته بودند و بررسی سن فوت هر یک از آن ها به این نتیجه رسید: "افرادی که دید مثبتی به پیری داشتند، به طور میانگین 5/7 سال بیشتر از کسانی که نگاهی منفی به آن داشتند، عمر کردند."

یک تحقیق که در سال 2003 میلادی در دانشگاه ویسکونسین مدیسون انجام شد، نشان داد واکسن آنفلوانزا بر آن هایی که نگاه مثبتی به زندگی دارند، تاثیر بیشتری دارد.

در این پژوهش 52 فرد زیر نظر گرفته شدند و به آن ها واکسن آنفلوانزا تزریق شد اما پیش از آن، پزشکان از داوطلبان خواستند به یک خاطره خوب و یک خاطره بد فکر کنند و فعالیت مغزی آن ها ثبت شد.

کسانی که بیشتر وقت خود را صرف فکر کردن به یک خاطره خوب کرده بودند تا یک خاطره بد، سمت چپ کورتکس جلوی مغزشان (که مسئول احساسات مثبت است)، فعال ‌تر بود و 6 ماه بعد، میزان پادتن مقابله با ویروس در بدن‌ شان، در مقایسه با سایر افراد، بیشتر بود.

خوش ‌بین‌ ها کمتر درد می‌ کشند

داشتن نگاه مثبت به زندگی حتی می‌ تواند بر تجربیات فیزیکی هم تاثیر بگذارد. طبق تحقیقی که در سال 2005 میلادی در دانشکده پزشکی ویک ‌فارست انجام شد، به اثبات رسید که نوع نگاه ما به دنیا حتی بر میزان دردی که حس می‌ کنیم هم تاثیر می‌ گذارد. در این تحقیق، داوطلبانی که به آن ها گفته می ‌شد قدرت تحمل درد بالاتری دارند و بدن ‌شان قوی ‌تر است، در واقع، واکنش کمتری به درد نشان می ‌دادند. به عبارت دیگر، فکر آدم‌ ها می‌ تواند مانند یک مورفین در بدن عمل کند.

نتیجه تفکر منفی

همان ‌طور که تفکر مثبت برای سلامت خوب است، آیا تفکر منفی می ‌تواند برای سلامت مضر باشد؟ این، سوالی است که در بسیاری از کتاب ‌های قرن حاضر به آن پرداخته شده اما هنوز جوابی قطعی و علمی برای آن نیافته ‌اند.

عقاید بسیاری وجود دارد که طبق آن، استرس و افسردگی یکی از دلایل ابتلا به سرطان است. برخی بررسی ‌ها رابطه بین استرس و افزایش احتمال ابتلا به سرطان را به اثبات رسانده‌ اند اما این موضوع در همه موارد مصداق ندارد. برخی بررسی‌ ها نشان داده ‌اند بین ابتلا به سرطان پستان در زنان و مرگ همسر یا جدایی از او رابطه وجود دارد.

پیش از این، تحقیقات روشن کرده بودند که نوع احساسات ما می‌ تواند بر سلامت قلب مان تاثیر بگذارد. به عنوان مثال، افسردگی می ‌تواند سبب بروز ناراحتی ‌های قلبی شود و استرس نیز می ‌تواند احتمال بروز انواع سرطان را افزایش دهد.

کشف رابطه بین نوع نگاه و شیوه زندگی

نگاه مثبت می‌ تواند بر شیوه زندگی تاثیرگذار باشد. وقتی شما بدبین هستید و همیشه استرس دارید، طبیعتا به تغذیه خود توجه چندانی نمی‌ کنید، ورزش نمی ‌کنید و خوب نمی ‌خوابید و شاید به مصرف مواد مضری مانند سیگار نیز گرایش پیدا کنید.

این شیوه زندگی درنهایت می‌ تواند دارای عوامل خطرسازی باشد که احتمال ابتلا به انواع سرطان و بیماری‌ های قلبی را افزایش می ‌دهد. محققان می ‌گویند شاید یکی از راه‌ های درمان بیماری‌ ها قبول همین موضوع باشد که احساسات ما بر بیماری‌ های جسمی تاثیر می ‌گذارند و ما با شناخت و درمان این احساسات می ‌توانیم ناراحتی ‌های جسمی ‌مان را برطرف کنیم.

نگاه مثبت باید درونی باشد

نگاه مثبت به زندگی به این معنی نیست که لزوما انسان مثبتی باشید یا سعی کنید وقایع غیرقانونی و ناراحت‌ کننده را نادیده بگیرید. وقتی به شما گفته می‌ شود که یک بیماری حاد دارید یا دچار یک مشکل بزرگ شده‌ اید، طبیعی است که آزرده شوید و احساس ناراحتی و شکست کنید، اما با نگاهی مثبت به مسایل زندگی می ‌توانید خوش ‌بینی را در وجودتان درونی کنید.

به این ترتیب، می‌ توانید با مسایل زندگی سرسختانه روبه‌ رو شوید و آن ها را حل کنید. به عنوان نمونه، فرد مبتلا به التهاب مفاصل که دید مثبت درونی ندارد، ممکن است هنگامی که از باز کردن درب یک بطری عاجز می‌ ماند، بگوید: "من آدم بی‌ فایده ‌ای شده‌ ام!" اما آن که دید مثبت درونی دارد، این ناتوانی را می ‌پذیرد و به سراغ اموری می‌ رود که قادر به انجام آن ها است. داشتن دید مثبت صرفا داشتن نگاه منتقدانه به تفکرات منفی نیست؛ بلکه توجه بیشتر داشتن به دوست داشتنی ‌های زندگی و گرایش بیشتر به سمت آن ها است. سعی کنید ملودی زندگی خودتان را بسرایید؛ آن ‌گونه که انگار می‌ خواهید با آن برقصید. خودتان را از گذشته رها کنید؛ صفحات کتاب زندگی ‌تان را ورق بزنید و زندگی تازه‌ ای را شروع کنید.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۰۲ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

غلبه بر اضطراب و افسردگی بدون نیاز به دارو

اگرچه بروز این حالت‌های روانی گاهی اوقات در زندگی انسان امرعادی و طبیعی هستند اما اگر استمرار پیدا کرده و دائمی شوند، توان لذت بردن از زندگی را از انسان سلب می‌کنند.

افسردگی از پیامدهای اصلی ناکامی در روابط، امور مالی و سلامتی است. آمارها نشان می‌دهد که بیش از 120 میلیون نفر در جهان به افسردگی مبتلا هستند.

از آنجا که بسیاری از مردم برای غلبه بر اضطراب و افسردگی به ساده‌ترین راهکار یعنی مصرف داروهای شیمیایی ضدافسردگی متوسل می‌شوند، در این مقاله متخصصان علوم روانشناسی در امریکا چند روش حیاتی و به خصوص طبیعی را برای مقابله با این اختلالات توصیه می‌کنند.

بنا برگزارش جدید سایت اینترنتی کامن هلت، این هفت اقدام ساده و طبیعی برای غلبه بر اضطراب و افسردگی عبارتند از:

1- حتما هر روز برای مدت زمانی در تماس با نور طبیعی و در فضای آزاد قرار بگیرید. از آنجا که الگوی زندگی مدرن امکان فعالیت در فضای باز را از انسان سلب کرده است، اگر بتوانید حدود 20 دقیقه بدون عینک آفتابی در معرض نور طبیعی روز قرار بگیرید، تفاوت فاحشی را در حال روحیه خود شاهد خواهید بود.‌

2- رژیم غذایی را انتخاب کنید که از همه نظر مناسب باشد. مطالعات نشان می‌دهد که افراد افسرده بیشتر از شیرینی و نوشیدنی‌هایی مثل قهوه و الکل استفاده می‌کنند، بنابراین دو دستورالعمل ساده را برای یک تغذیه سالم انجام دهید:

-‌ مصرف غلات سبوس‌دار، میوه و سبزی و ماهی و مرغ را افزایش دهید.

- خوردنی‌های بسیار محرک مثل قهوه و الکل را حذف کنید.

3- با افراد مثبت اندیش ارتباط بگیرید. در واقع صحبت کردن با کسی که روحیه مثبت دارد، در این زمینه موثر است اما تاثیر بیشتر و عمیق‌تر زمانی حاصل می‌شود که شما در یک اجتماع شاد قرار بگیرید و از حمایت خانوادگی بهره‌مند شده و در لذت‌های خود سهیم شوید.

4- فعال باشید و روزانه ورزش کنید. نیم ساعت فعالیت بدنی منظم به شما کمک می‌کند به اضطراب و افسردگی غلبه کرده و خواب بهتری داشته باشید.

5- مواد مغذی بهبود دهنده خلق و خوی را به رژیم غذایی خود بیفزایید. صرفا مرغوب بودن وعده غذایی شرط کافی برای رساندن تمام ریزمغذی‌های ضروری به بدن نیست مگر اینکه بتوانید با یک انتخاب مناسب، تعادل هورمون‌های بدن را برقرار سازید. بنابراین توصیه می‌شود که ویتامین D و مکمل‌های زیر را در برنامه غذایی خود بگنجانید:

-‌ روغن ماهی امگا -3 حاوی EPA وDHA که به بهبود خلق، افزایش سطح سروتونین، تعادل هورمونی و درمان افسردگی کمک می‌کند.

-‌ ویتامین ب کمپلکس که برای سلامت اعصاب ضروری است اما نکته مهم اینکه ویتامین‌های گروه ب با مصرف الکل، کافئین، نیکوتین، با استرس و مصرف غذاهای فرآوری شده و قندی تخریب می‌شود.

-‌ ویتامین C همراه با بیوفلاوونوئیدها که میزان آن در بدن افراد افسرده 30 درصد کمتر است. بعلاوه استرس، سیگار، ‌آسپرین، داروهای ضدبارداری و بسیاری از داروهای دیگر نیاز ما را به ویتامین C افزایش می‌دهد.

- مولتی ویتامین و املاح مختلف بویژه کلسیم، منیزیم و روی که خلق را تثبیت می‌کنند و کمبود آنها موجب عصبیت، تحریک پذیری، نوسانات خلقی و افسردگی می‌شود.

- استراحت و خواب کافی داشته باشید. مصرف کافئین و محرک‌ها خواب خوب را از شما سلب می‌کند. به علاوه توصیه می‌شود برای خواب مناسب دستورالعمل‌های بهداشتی مربوط به آن را یاد بگیرید.

6- تمرکز روی جنبه‌ها و موضوعات مثبت را یاد بگیرید. این کار نیاز به تمرین، استمرار و مداومت دارد اما اگر به یک عادت تبدیل شود، می‌تواند برای همیشه زندگی شما را بهتر و زیباتر کند.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۸:۰۲ توسط:123 موضوع: نظرات (0)